.....................



یادمه هشت سالم بود
یه روز از طرف مدرسه بردنمون کارخونه تولید بیسکوییت
ما رو به صف کردن و بردنمون تو کارخونه که خط تولید بیسکویت رو ببینیم
وقتی به قسمتی رسیدیم که دستگاه بیسکویت میداد بیرون
خیلی از بچه ها از صف زدن بیرون و بیسکویتایی که از دستگاه میزد بیرون رو ورداشتن و خوردن
من رو حساب تربیتی که شده بودم میدونستم که اونا دارن کار اشتباه و زشتی میکنن
واسه همین تو صف موندم
ولی آخرش اونا بیسکویت خورده بودن و منی که قواعدو رعایت کردم هیچی نصیبم نشده بود

الان پنجاه سالمه،اون روز گذشت ولی تجربه اون روز بارها و بارها تو زندگیم تکرار شد
خیلی جاها سعی کردم که آدم باشم و یه سری چیزا رو رعایت کنم
ولی در نهایت من چیزی ندارم و اونایی که واسه رسیدن به هدفشون خیلی چیزا رو زیر پا میذارن از بیسکوییتای تو دستشون لذت میبرن

از همون موقع تا الان یکی از سوالای بزرگ زندگیم این بوده و هست که خوب بودن و خوب موندن مهمتره یا رسیدن به بیسکوییتای زندگی؟
اونم واسه مردمی که تو و شخصیتت رو با بیسکوییتای توی دستت میسنجند!!!!!!!



:: موضوعات مرتبط: جملات ادبی، ،

نوشته شده توسط مهدی افشارزاده در جمعه 3 ارديبهشت 1395

و ساعت 23:54


می تونم به همسر شما نگاه کنم و لذت ببرم ؟

جوان خیلی آرام و متین به مرد نزدیک شد و با لحنی مؤدبانه گفت :
« ببخشید آقا! من میتونم یه کم به خانوم شما نگاه کنم ولذت ببرم ؟ »

مرد که اصلا توقع چنین حرفی را نداشت و حسابی جا خورده بود ، مثل آتشفشان از جا در رفت و میان بازار و جمعیت ، یقه ی جوان را گرفت و عصبانی ، طورری که رگ گردنش بیرون زده بود ، او را به دیوار کوفت و فریاد زد : « مرتیکه عوضی ، مگه خودت ناموس نداری... خجالت نمی کشی؟»

جوان اما ؛ خیلی آرام ، بدون اینکه از رفتار و فحش های مرد عصبی شود و واکنش نشان دهد، همانطور مؤدبانه و متین ادامه داد: « خیلی عذر میخوام، فکر نمیکردم این همه عصبی و غیرتی بشین ، دیدم به خاطر وضع ظاهر خانومتون دارن بدون اجازه نگاه میکنن و لذت می برن ، من گفتم حداقل از شما اجازه بگیرم که نامردی نکرده باشم...

حالا هم یقمو ول کنین ، از خیرش گذشتم !»
مرد خشکش زد... همانطور که یقه ی جوان را گرفته بود ،
آب دهانش را قورت داد و زیر چشمی زنش را برانداز کرد .....



:: موضوعات مرتبط: جملات ادبی، ،

نوشته شده توسط مهدی افشارزاده در جمعه 3 ارديبهشت 1395

و ساعت 23:53


هنر در فاصله هاست...

 

 سخنان گاندی, مطالب زیبا و خواندنی

 

 

مهانداس کارامچاند گاندی (زاده: ۲ اکتبر ۱۸۶۹ - درگذشت: ۳۰ ژانویه ۱۹۴۸) رهبر سیاسی و معنوی هندی‌ها بود که ملت هند را در راه آزادی از استعمار امپراتوری بریتانیا رهبری کرد. او در طول زندگیش استفاده از هر نوع ترور و خشونت برای رسیدن به مقاصد را رد می‌کرد.

 

گاندی خطاب به همسرش:
خوبِ من ، هنر در فاصله هاست ...
زیاد نزدیک به هم می سوزیم و زیاد دور از هم یخ می زنیم .
تو ، نباید آنکسی باشی که من میخواهم ، و من نباید آنکسی باشم که تو میخواهی .
کسی که تو از من می خواهی بسازی یا کمبودهایت هستند یا آرزوهایت .
من باید بهترین خودم باشم برای تو و تو باید بهترین خودت باشی و بشوی برای من ....
خوب ِ من ، هنرٍِِ عشق در پیوند تفاوت هاست و معجزه اش نادیده گرفتن کمبودها . . .
زندگی ست دیگر...
همیشه که همه رنگ‌هایش جور نیست ،
همه سازهایش کوک نیست ،
باید یاد گرفت با هر سازش رقصید ،
حتی با ناکوک ترین ناکوکش،
 اصلا رنگ و رقص و ساز و کوکش را فراموش کن،
حواست باشد به این روزهایی که دیگر برنمی گردد،
به فرصت هایی که مثل باد می آیند و می روند و همیشگی نیستند ،
به این سالها که به سرعت برق گذشتند،
به جوانی که رفت،
میانسالی که می رود،
حواست باشد به کوتاهی زندگی،
به زمستانی که رفت ،
بهاری که دارد تمام می شود کم کم،
ریز ریز،
آرام آرام،
نم نمک...
زندگی به همین آسانی می گذرد.
ابرهای آسمان زندگی گاهی می بارد گاهی هم صاف است،
بدون ابر بدون بارندگی.
هر جور که باشی..

 



:: موضوعات مرتبط: جملات ادبی، ،
:: برچسب‌ها: جملات زیبا,اس ام اس های عاشقانه,جملات عاشقانه,

نوشته شده توسط مهدی افشارزاده در دو شنبه 27 مهر 1394

و ساعت 9:12


زندگی زیباست

 

پیش از آنکه سقراط را محاکمه کنند از وی پرسیدند: بزرگترین آرزویی که در دل داری چیست؟
پاسخ داد: بزرگترین آرزوی من این است
که به بالاترین مکان آتن صعود کنم و با صدای بلند به مردم بگویم: ای دوستان،
چرا با این حرص و ولع بهترین و عزیزترین سال های زندگی خود را
به جمع ثروت و سیم و طلا می گذرانید، در حالیکه آنگونه که باید و شاید
در تعلیم و تربیت اطفالتان که مجبور خواهید شد ثروت خود را برای آنها باقی بگذارید،
همت نمی گمارید؟!

 

جملات عاشقانه, متن های زیبا درباره زندگی

 

در هیاهوی زندگی دریافتم ؛
چه بسیار دویدن ها،که فقط پاهایم را از من گرفت
در حالی که گویی ایستاده بودم ،
چه بسیار غصه ها،که فقط باعث سپیدی موهایم شد
در حالی که قصه ای کودکانه بیش نبود ،
دریافتم،کسی هست که اگر بخواهد "می شود"
و اگر نخواهد "نمی شود"
به همین سادگی ...
کاش نه میدویدم و نه غصه می خوردم
فقط او را می خواندم و بس

 

متن های عاشقانه, زندگی

 

دلم برای باغچه میسوزد
کسی به فکر گلها نیست
کسی به فکرماهیها نیست
کسی نمیخواهد
باور کند که باغچه دارد میمیرد
که قلب باغچه در زیر آفتاب ورم کرده است
که ذهن باغچه دارد آرام آرام
از خاطرات سبز تهی می شود

 

جملات عاشقانه, متن های زیبا درباره زندگی

 

تا حالا شده از خودمون بپرسیم که
قیمت یک روز زندگی چنده؟
پوستر تمام رخ ماه قیمتش چنده؟
چرا آبونماه اکسیژن هوا رو پرداخت نمیکنیم؟
قیمت یک ساعت روشنایی خورشید چنده؟
قیمت یک دست سالم چنده؟
یک چشم بی عیب چقدر می ارزه؟
قیمت یک سلامتی فابریک چنده؟
اینا همه لطفه...همه نعمته که ما به حساب حق و حقوق خودمون میذاریم تا اونجا که اگه صاحبش بخواد میتونه همه رو آنی ازمون پس بگیره
قدر خودت رو بدون و لطف دوستان و اطرافیانت رو هم دست کم نگیر...
به زندگیت ایمان داشته باش تا بشه تموم قشنگیای دنیا مال تو

 

جملات عاشقانه, متن های زیبا درباره زندگی

 

یاد بگیریم آسان بگیریم و از زندگی لـــذّت ببریم ‌؛

خود را رها کنید و به اشتباهات خود بخندید ،
زندگی ارزش غصه خوردن برای اشتباهات گذشته را ندارد.
به یک لبخند ، یک بوسه ، یک نگاه از روی عشق ایمان داشته باشید.
« جدی بگیرید چیزهای ساده را برای خوشبختی »



:: موضوعات مرتبط: جملات ادبی، ،
:: برچسب‌ها: جملات زیبا, اس ام اس های عاشقانه, جملات عاشقانه,

نوشته شده توسط مهدی افشارزاده در دو شنبه 20 مهر 1391

و ساعت 9:56


متن زیبا در مورد ترس

 

مطالب زیبا در مورد ترس, جملات زیبا در مورد ترس

 


ﺍﺯ ﺳﻮﺳﮏ ﻣﯿﺘﺮﺳﯿﻢ،
ﺍﺯ ﻟﻪ ﮐﺮﺩﻥ ﺷﺨﺼﯿﺖ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﻣﺜﻞ ﺳﻮﺳﮏ ﻧﻤﯿﺘﺮﺳﯿﻢ!

 

ﺍﺯ ﻋﻨﮑﺒﻮﺕ ﻣﯿﺘﺮﺳﯿﻢ،
ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﺗﻤﺎﻡ ﺯﻧﺪﮔﯿﻤﻮﻥ ﺗﺎﺭ ﻋﻨﮑﺒﻮﺕ ﺑﺒﻨﺪﻩ ﻧﻤﯿﺘﺮﺳﯿﻢ !

 

ﺍﺯ ﺧﻮﺏ ﺳﺮﺥ ﻧﺸﺪﻥ ﺳﺒﺰﯼ ﻗﻮﺭﻣﻪ ﻣﯿﺘﺮﺳﯿﻢ،
ﺍﺯ ﺳﺮﺥ ﮐﺮﺩﻥ ﺁﺩﻣﺎ ﺍﺯ ﺧﺠﺎﻟﺖ ﻧﻤﯿﺘﺮﺳﯿﻢ !

 

ﺍﺯ ﺟﺎ ﻧﯿﻔﺘﺎﺩﻥ ﺧﻮﺭﺷﺖ ﻣﯿﺘﺮﺳﯿﻢ،
ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺟﺎﯼ ﺧﻮﺩﻣﻮﻥ ﺭﺍ ﺩﺭﺳﺖ ﭘﻴﺪﺍ ﻧﻜﺮﺩﻳﻢ ﻧﻤﯿﺘﺮﺳﯿﻢ !

 

ﺍﺯ ﮔﻢ ﮐﺮﺩﻥ ﺳﮑﻪ ﻫﺎﻣﻮﻥ ﻣﯿﺘﺮﺳﯿﻢ،
ﺍﺯ ﺳﮑﻪ ﯼ ﯾﻪ ﭘﻮﻝ ﮐﺮﺩﻥ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﻧﻤﯿﺘﺮﺳﯿﻢ !

 

ﺍﺯ ﺳﺮﻣﺎﺧﻮﺭﺩﮔﯽ ﻣﯿﺘﺮﺳﯿﻢ،
ﺍﺯ ﺳﺮ ﺧﻮﺭﺩﻩ ﮐﺮﺩﻥ ﺩﻭﺳﺘﺎﻣﻮﻥ ﻧﻤﯿﺘﺮﺳﯿﻢ!

 

ﺍﺯ ﺷﮑﺴﺘﻦ ﻟﯿﻮﺍﻥ ﻣﯿﺘﺮﺳﯿﻢ،
ﺍﺯ ﺷﮑﺴﺘﻦ ﺩﻝ ﺁﺩﻣﺎ ﻧﻤﯿﺘﺮﺳﯿﻢ!

 

ﺍﺯ ﺧﻮﺍﺏ ﻣﻮﻧﺪﻥ ﻣﯿﺘﺮﺳﯿﻢ،
ﺍﺯ ﻋﻤﺮﯼ ﮐﻪ ﻫﻤﻪ ﺑﻪ ﺧﻮﺍﺏ ﺳﭙﺮﯼ ﺷﺪ ﻧﻤﯿﺘﺮﺳﯿﻢ !

 

ﺍﺯ ﻭﻗﺖ ﮐﻢ ﺁﻭﺭﺩﻥ ﻣﯿﺘﺮﺳﯿﻢ،
ﺍﺯ ﻫﺪﺭ ﺭﻓﺘﻦ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﺩﺍﺭﯾﻢ ﻧﻤﯿﺘﺮﺳﯿﻢ !

 

ﺍﺯ ﺩﺭﺱ ﭘﺮﺳﯿﺪﻥ ﻭ ﺍﻣﺘﺤﺎﻥ ﭘﺲ ﺩﺍﺩﻥ ﻣﯿﺘﺮﺳﯿﻢ،
ﺍﺯ ﯾﻪ ﺟﺎ ﻣﻮﻧﺪﻥ ﻭ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﻲ ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﮔﺬﺭﻭﻧﺪﻥ ﻧﻤﻴﺘﺮﺳﯿﻢ !

 

ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﻬﻤﻮﻥ ﺧﯿﺎﻧﺖ ﮐﻨﻨﺪ ﻣﯿﺘﺮﺳﯿﻢ،
ﺍﺯ ﺧﯿﺎﻧﺖ ﮐﺮﺩﻥ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﻣﻮﻥ ﻧﻤﯿﺘﺮﺳﯿﻢ !

 

ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺩﻟﺨﻮﺭﻣﻮﻥ ﮐﻨﻨﺪ ﻣﯿﺘﺮﺳﯿﻢ،
ﺍﺯ ﺩﻝ ﺧﻮﻥ ﮐﺮﺩﻥ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﻧﻤﯿﺘﺮﺳﯿﻢ !

 

ﺍﺯ ﮔﻢ ﮐﺮﺩﻥ ﺭﺍﻩ ﻣﯿﺘﺮﺳﯿﻢ،
ﺍﺯ ﻫﯿﭻ ﻭﻗﺖ ﺑﻪ ﻫﯿﭻ ﺟﺎﯾﯽ ﻧﺮﺳﯿﺪﻥ ﻧﻤﯿﺘﺮﺳﯿﻢ !

ﺍﻣﺎﻥ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ
ﺧﻮﺩﻣﻮﻥ

 



:: موضوعات مرتبط: جملات ادبی، ،
:: برچسب‌ها: جملات زیبا, اس ام اس های عاشقانه, جملات عاشقانه,

نوشته شده توسط مهدی افشارزاده در دو شنبه 20 مهر 1391

و ساعت 9:55


متن خاص درباره گرگ – استاتوس های فلسفی در مورد گرگ

من ترسم از گرگ ها نیست ، میدانم کارشان دریدن است ،
اما با ماهیت روباه ها چه کنم وقتی مدام لباس عوض می کنند ؟!
.
.
.
گرگ عاشق شده بود
عاشق طعمه اش …
نزدیکش شد
بوییدش
بوسیدش و
با دندان گلویش را درید …
افسوس …
ذات احساس نمی شناسد…!
.
.
.
گرگها این روزها دیگر شکار نمیروند،
بلکه دل به نی چوپان سپرده اند و گریه میکنند
با گرگها گشتیم، با ببرها خوردیم، با شیرها نعره کشیدیم
و شب باکفتارها دربیابان خوابیدیم؛
ولی افسوس که عاقبت، خود، شکار خرگوشها شدیم !
.
.
.
گرگــ ها را دوستـــــ دارم ،
مرگــــ را می پذیرند ،
امـــا …
تن به قلاده نمیدهند …

 

 



:: موضوعات مرتبط: جملات ادبی، ،
:: برچسب‌ها: جملات زیبا,اس ام اس های عاشقانه,جملات عاشقانه,

نوشته شده توسط مهدی افشارزاده در دو شنبه 6 مهر 1394

و ساعت 17:44


نگذار به آرامی بمیری...

 

جملات عارفانه , متن های آموزنده

متن های زیبا و خواندنی

 

به آرامی آغاز به مردن می‌کنی
اگر سفر نکنی
اگر کتابی نخوانی
اگر به اصوات زندگی گوش ندهی
اگر از خودت قدردانی نکنی


به آرامی آغاز به مردن می‌کنی
زمانی که خودباوری را در خودت بکشی
وقتی نگذاری دیگران به تو کمک کنند 


به آرامی آغاز به مردن می‌کنی
اگر برده‏ عادات خود شوی
اگر همیشه از یک راه تکراری بروی …
اگر روزمرگی را تغییر ندهی
اگر رنگ‏های متفاوت به تن نکنی
یا اگر با افراد ناشناس صحبت نکنی

 

تو به آرامی آغاز به مردن می‏کنی
اگر از شور و حرارت
از احساسات سرکش
و از چیزهایی که چشمانت را به درخشش وامی‌دارند
و ضربان قلبت را تندتر می‌کنند
دوری کنی 


تو به آرامی آغاز به مردن می‌کنی
اگر هنگامی که با شغلت،‌ یا عشقت شاد نیستی، آن را عوض نکنی
اگر برای مطمئن در نامطمئن خطر نکنی
اگر ورای رویاها نروی
اگر به خودت اجازه ندهی
که حداقل یک بار در تمام زندگی‏ات
ورای مصلحت‌اندیشی بروی...
امروز زندگی را آغاز کن!
امروز مخاطره کن!
امروز کاری کن!
نگذار که به آرامی بمیری!
شادی را فراموش نکن



:: موضوعات مرتبط: جملات ادبی، ،
:: برچسب‌ها: جملات زیبا,اس ام اس های عاشقانه,جملات عاشقانه,

نوشته شده توسط مهدی افشارزاده در دو شنبه 6 مهر 1394

و ساعت 10:34


جملات زیبا و آموزنده از بزرگان جهان (4)

 

مطالب آموزنده, سخـنان حکیـمانه

جملات زیبا و آموزنده بزرگان

 

بخت و اقبال اصطلاحي است كه ضعفا به كار مي برند و عذر و بهانه اي براي ارتكاب هر نوع اشتباه است. افراد توانا و خردمند به وجود سرنوشت باور ندارند.

 

°•°•°•°•°•°•°•°•° جملات زیبا و آموزنده °•°•°•°•°•°•°•°•°

 

به حرف آن هایی که تو را دشمن خود می دانند، غافل نشو. آن ها اشتباه های تو را به خوبی می دانند و به رخ تو می کشند. از این فرصت استفاده کن و اشکالات خود را اصلاح کن.

 

°•°•°•°•°•°•°•°•° جملات عارفانه °•°•°•°•°•°•°•°•°

 

هیچ آغازی را مزاری نیست چرا که همواره در حال دگرگونی و رشد است .

 

°•°•°•°•°•°•°•°•° خواندنیهای دیدنی °•°•°•°•°•°•°•°•°

 

با هر ناراحتي كوچك خشمگين شدن و به ديگران پريدن، نشانه غرور بي اندازه يا كم عقلي است.

 

°•°•°•°•°•°•°•°•° سخـنان حکیـمانه °•°•°•°•°•°•°•°•°

 

چیزی که ســرنـوشـت انسان را مـی سازد ، “استعدادهایش” نیسـت ،”انتخابهایش” اسـت...

 

°•°•°•°•°•°•°•°•° استتوس های پندآموز °•°•°•°•°•°•°•°•°

 

"وقتی برای محبوبیت و پیروی دیگران چیزهای زیادی را قربانی کنید، شخصیتتان گم خواهد شد."

 

°•°•°•°•°•°•°•°•° جملات عارفانه °•°•°•°•°•°•°•°•°

 

افرادی که برای دعای باران به بالای تپه می روند، به کار خود ایمان ندارند. فقط آن هایی ایمان دارند که چتر خود را نیز به همراه می برند.

 

°•°•°•°•°•°•°•°•° مطالب آموزنده °•°•°•°•°•°•°•°•°

 

گرز بزرگ زندگی ممکن است سرم را بشکند اما گردنم را خرد نمی کند. مثل چینی

 

°•°•°•°•°•°•°•°•° جملات قصار °•°•°•°•°•°•°•°•°

 

خويشتن داري به انسان غرور مي بخشد، زيرا احساس مي كنيد كه عواطف خود را آگاهانه، روشن كرده و خويشتن را به سوي ارزشهايي برتر هدايت مي كنيد.

 

°•°•°•°•°•°•°•°•° جملات فلسفی °•°•°•°•°•°•°•°•°

 

اگر کسی از تو شکایتی کرد و خواست تو را به نزد قاضی ببرد با او صلح کن چرا که اگر این کار را قبل از رسیدن به قاضی نکنی باید در زندان بمانی و تا آخر خسارت را به شاکی بدهی.

 

°•°•°•°•°•°•°•°•° جملات زیبا و آموزنده از بزرگان جهان °•°•°•°•°•°•°•°•°

 

هرگاه كه دردمندي را هنگام درد كشيدن ديده ام، از شرم اش شرمسار شده ام، زيرا به ياري برخاستن من غرور اش را پايمال كرده است.

 

°•°•°•°•°•°•°•°•° سخنان آموزنده بزرگان °•°•°•°•°•°•°•°•°

 

کسی که حرف می زند می کارد و آنکه گوش می دهد درو می کند. مثل آرژانتینی

 

°•°•°•°•°•°•°•°•° استتوس های پندآموز °•°•°•°•°•°•°•°•°

 

وقتی که کار بدی انجام دادی از آن توبه کن و این توبه تو باید پنهانی باشد. برای گناه آشکار نیز توبه ی آشکار نیاز است.
 

°•°•°•°•°•°•°•°•° مطالب آموزنده °•°•°•°•°•°•°•°•°

 

خودخواهي، قانون نمايش (پرسپكتيو) ادراك ما است. مطابق اين قانون چيزهاي نزديك، بزرگتر و سنگين تر به نظر مي رسند، در حالي كه وزن و اندازه همه چيزهايي كه دور هستند كاهش مي يابد.

 

°•°•°•°•°•°•°•°•° جملات قصار °•°•°•°•°•°•°•°•°

 

آن چیزی که سرچشمه ی همه ی بدی هاست خود پول نیست، بلکه علاقه و عشق افراطی و جنون آمیز به آن ریشه بدی ها می باشد.

 

°•°•°•°•°•°•°•°•° جملات فلسفی °•°•°•°•°•°•°•°•°

 

یک آموزگار خام می تواند  شاگردان خویش را برای همه زندگی سرگردان کند.

 

°•°•°•°•°•°•°•°•°  جملات زیبا و آموزنده از بزرگان جهان °•°•°•°•°•°•°•°•°

 

"کمتر بترسید؛ بیشتر امیدوار باشید. کمتر بخورید، بیشتر بجوید. کمتر آه بکشید، بیشتر نفس بکشید. کمتر متنفر باشید، بیشتر عشق بورزید. و بعد خواهید دید که همه چیزهای خوب از آنِ شما خواهد شد."



:: موضوعات مرتبط: جملات ادبی، ،
:: برچسب‌ها: جملات زیبا,اس ام اس های عاشقانه,جملات عاشقانه,

نوشته شده توسط مهدی افشارزاده در دو شنبه 6 مهر 1394

و ساعت 10:34


عشق یعنی...

 

خواندنیهای دیدنی, عشق و عاشقی

دوست داشتن یعنی

 

مطالب عاشقانه, خواندنیهای دیدنی

عشق یعنی

 

خواندنیهای دیدنی, عشق و عاشقی

عکس نوشته های عاشقانه

 

خواندنیهای دیدنی, عشق و عاشقی

مطالب عاشقانه

 

عکسهای جالب و قشنگ دوست داشتن, عکس های عاشقانه

نشانه های عاشقی

 

دوست داشتن یعنی, عشق یعنی

عکسهای جالب و قشنگ دوست داشتن

 

خواندنیهای دیدنی, عشق و عاشقی

عکس های عاشقانه

 

نشانه های عاشقی ,عکس نوشته های عاشقانه

عکس نوشته های عاشقانه

 

مطالب عاشقانه, خواندنیهای دیدنی

دوست داشتن یعنی



:: موضوعات مرتبط: جملات ادبی، ،
:: برچسب‌ها: جملات زیبا,اس ام اس های عاشقانه,جملات عاشقانه,

نوشته شده توسط مهدی افشارزاده در دو شنبه 6 مهر 1394

و ساعت 10:29


جملات تصویری آموزنده و فلسفی

 

جملات زیبا و الهام بخش تصویری, جملات زیبای تصویری

جملات تصویری فلسفی

 

جملات زیبا و الهام بخش تصویری, جملات زیبای تصویری

جملات تصویری زیبای فلسفی

 

جملات زیبا و الهام بخش تصویری, جملات زیبای تصویری

خواندنیهای دیدنی

 

جملات زیبا و الهام بخش تصویری, جملات زیبای تصویری

جملات زیبا و الهام بخش تصویری

 

جملات فلسفی, جملکس های فلسفی

جملات زیبا فلسفی

 

جملات زیبا و الهام بخش تصویری, جملات زیبای تصویری

مطالب زیبا و آموزنده

 

جملات زیبا و الهام بخش تصویری, جملات زیبای تصویری

جملات تصویری فلسفی

 

جملات زیبا و الهام بخش تصویری, جملات زیبای تصویری

جملات تصویری زیبای فلسفی

 

جملات زیبا و الهام بخش تصویری, جملات زیبای تصویری

جملکس های فلسفی

 

جملات زیبا و الهام بخش تصویری, جملات زیبای تصویری

جملات زیبا و الهام بخش تصویری

 

جملات زیبا و الهام بخش تصویری, جملات زیبای تصویری

جملات تصویری

 

جملات تصویری فلسفی, جملات تصویری زیبای فلسفی

مطالب زیبا و آموزنده

 



:: موضوعات مرتبط: جملات ادبی، ،
:: برچسب‌ها: جملات زیبا,اس ام اس های عاشقانه,جملات عاشقانه,

نوشته شده توسط مهدی افشارزاده در دو شنبه 30 شهريور 1394

و ساعت 9:34


نگذار به آرامی بمیری...

 

جملات عارفانه , متن های آموزنده

 

 

به آرامی آغاز به مردن می‌کنی
اگر سفر نکنی
اگر کتابی نخوانی
اگر به اصوات زندگی گوش ندهی
اگر از خودت قدردانی نکنی


به آرامی آغاز به مردن می‌کنی
زمانی که خودباوری را در خودت بکشی
وقتی نگذاری دیگران به تو کمک کنند 


به آرامی آغاز به مردن می‌کنی
اگر برده‏ عادات خود شوی
اگر همیشه از یک راه تکراری بروی …
اگر روزمرگی را تغییر ندهی
اگر رنگ‏های متفاوت به تن نکنی
یا اگر با افراد ناشناس صحبت نکنی

 

تو به آرامی آغاز به مردن می‏کنی
اگر از شور و حرارت
از احساسات سرکش
و از چیزهایی که چشمانت را به درخشش وامی‌دارند
و ضربان قلبت را تندتر می‌کنند
دوری کنی 


تو به آرامی آغاز به مردن می‌کنی
اگر هنگامی که با شغلت،‌ یا عشقت شاد نیستی، آن را عوض نکنی
اگر برای مطمئن در نامطمئن خطر نکنی
اگر ورای رویاها نروی
اگر به خودت اجازه ندهی
که حداقل یک بار در تمام زندگی‏ات
ورای مصلحت‌اندیشی بروی...
امروز زندگی را آغاز کن!
امروز مخاطره کن!
امروز کاری کن!
نگذار که به آرامی بمیری!
شادی را فراموش نکن



:: موضوعات مرتبط: جملات ادبی، ،
:: برچسب‌ها: جملات زیبا, اس ام اس های عاشقانه, جملات عاشقانه,

نوشته شده توسط مهدی افشارزاده در یک شنبه 22 شهريور 1391

و ساعت 9:37


متن های زیبا و فلسفی درباره گرگ

 

متن های زیبا درباره گرگ, جملات زیبا در مورد گرگ

 جملات زیبا و خواندنی در مورد گرگ

 

    زوزه ی گرگــــ از تنهــاییستــــــ
    ولی گرگــــ هــا دستــه جمعــــی زوزه میکشنــــد ..
    در دنیــــای گرگــــ ها اعتمـــاد مســاوی ستــــ با مرگـــــ ..
    بــا همه بــــاش امـــا تنهـــــــــا ..

 

جملات زیبا در مورد گرگ, متن های زیبا و خواندنی

متن های زیبا و فلسفی درباره گرگ

 

من ترسم از گرگ ها نیست ، میدانم کارشان دریدن است ، اما با ماهیت روباه ها چه کنم وقتی مدام لباس عوض می کنند ؟ !

 

جملات زیبا در مورد گرگ, متن های زیبا و خواندنی

متن های خواندنی

 

گرگ عاشق شده بود
عاشق طعمه اش ...
نزدیکش شد
بوییدش
بوسیدش و
با دندان گلویش را درید ...
افسوس ...
ذات احساس نمی شناسد...!!
 

جملات زیبا در مورد گرگ, متن های زیبا و خواندنی

خواندنیهای دیدنی

 

گرگها این روزها دیگر شکار نمیروند، بلکه دل به نی چوپان سپرده اند و گریه میکنند  با گرگها گشتيم، با ببرها خورديم، با شيرها نعره كشيديم و شب باكفتارها دربيابان خوابيديم؛ ولي افسوس كه عاقبت، خود، شكار خرگوشها شديم!!!

 

جملات زیبا در مورد گرگ, متن های زیبا و خواندنی

متن های زیبا درباره گرگ

 

گرگــ ها را دوستـــــ دارم ،
مرگــــ را می پذیرند ،
امـــا ..
تن به قلاده نمیدهند ..

 

جملات زیبا در مورد گرگ, متن های زیبا و خواندنی

جملات زیبا در مورد گرگ

 

شیرها ادعا میکنند سلطان جنگلند!
ببر را قوی ترین حیوان دنیا میدانند!
اما خنده ام میگیرد وقتی میبینم به دستور یک انســـان در سیرک بالا و پایین میپرند!
ولی گرگ رام نمیشد!
برای کسی عوض نمیشود و ...
همه میدانند بازی کردن با گرگ حکمش مرگ است

 

جملات زیبا در مورد گرگ, متن های زیبا و خواندنی

متن های زیبا و خواندنی

 

بگذار کفتارها برای خود حکمرانی خیالی کنند!! نمیدانند سکوت گرگ اغاز یک فاجعه است...

 

جملات زیبا در مورد گرگ, متن های زیبا و خواندنی

اس ام اس فلسفی زیبا

 

زندگی را باید از " گـُـــرگ " آموخت و بَس !!!

 

جملات زیبا در مورد گرگ, متن های زیبا و خواندنی

متن فلسفی درباره گرگ

 

گرگ با همنوعانش شکار میکند !
خو میگیرد ، زندگی میکند !
ولی چنان به آنان بی اعتماد است
که شب هنگام خواب
با یک چشم باز میخوابد !!!
شاید گرگ معنی رفاقت را خوب درک کرده است.....!!!

 

جملات زیبا در مورد گرگ, متن های زیبا و خواندنی

جملات زیبا در مورد گرگ

 

همیشه در گرگم به هوا
از گرگ‌شدن فرار می‌کردیم
و اکنون
ناخواسته در تمامی بازی‌ها
گرگیم
بی‌آنکه از خودمان بترسیم

 

جملات زیبا در مورد گرگ, متن های زیبا و خواندنی

متن های زیبا و فلسفی درباره گرگ

 

به سلامتی گرگی که فهمید چوپان خواب است
اما زوزه اش را کشید
تا از پشت خنجر نزند...

 

جملات زیبا در مورد گرگ, متن های زیبا و خواندنی

متن های زیبا و خواندنی

 

آهویم رفت . . .
بگذار برود . . .
حسابش بماند با گرگ های بی احساس

 

جملات زیبا در مورد گرگ, متن های زیبا و خواندنی

متن های خواندنی

 

پشیمون نباش؛
گرگ بودن تقاصش مرد بودن و؛ مرد بودن تقاصش گرگ بودن،
پشیمونیو بزا برا روزگار که به هر کفتاری وفا کرد و به ما نه؛
زوزه بکش که یه روزی این جنگل زوزه هاتو به گوش دنیا میرسونه...

 

جملات زیبا در مورد گرگ, متن های زیبا و خواندنی

متن های زیبا و فلسفی درباره گرگ

 

در شهر ما گرگهایمان !
نه دستشان آردی است و نه صدایشان را ظریف میکنند !!
یکدفعه به دل نفوذ میکنند و تو را می کشند!!!

 

جملات زیبا در مورد گرگ, متن های زیبا و خواندنی

متن های زیبا درباره گرگ

 

سگ نگاه خنده داری به گرگ کرد و گفت،،، آهویت را ربودم،،،
آیا باز هم میگویی گرگها برترند؟؟؟
تواگرعرضه داشتی آهویت را حفظ میکردی...!!!
گرگ،لبخندی زدو گفت،،،
من ( خدای ) غرورم
رقیب ببینم نمیجنگم ...
پا رویه عشقو احساسم میگذارم ومیدان راخالی میکنم
آهویی که به سگ چشمک بزند!!! لیاقت ندارد زیر سایه (( گرگ )) زندگی کند
حقش آن است خوراک همان سگ شود



:: موضوعات مرتبط: جملات ادبی، ،
:: برچسب‌ها: جملات زیبا,اس ام اس های عاشقانه,جملات عاشقانه,

نوشته شده توسط مهدی افشارزاده در یک شنبه 15 شهريور 1394

و ساعت 17:56


” مسافر شهر باران “

 

barooon

سکوتش زیبا بود و خلوتش دلنشین؛ وقتی بود، همه جا تاریک بود و من را به دنیایی دیگر میکشاند… دنیایی از جنس آرامش! شب… تاریک بود و سیاه و آرام… اما قصه آن شب فرق داشت!
آن شب ضیافت باران بود و من مثل همیشه در تمنای باران، بی چتر به زیر دوش آب آسمان رفتم… و او میخواند…

یک شب گرم و تب آلود
آمدی از شهر باران
ناگهان از هر جوانه
گل بر آمد چون بهاران
ای تو از نسل بهاران
ای امید سبزه‌زاران
ای صدایت پاک و معصوم
چون سرود چشمه ساران

باران پاییزی جایش را به باران بهاری داد، هوا بهاری شد و من مست از عطر بهار، سرشار شدم از طعم خواستن و چه خوش طعم بود این خواستن با چای سرگل لاهیجان! مهمانی باران و چای و سمفونی زیبای باران رگباری! اما او میخواند و باز هم میخواند…!

ای نگاه تو همیشه
مثل دریا بی‌کرانه
ای بلند گیسوانت
خوش‎ترین شعر شبانه

سر و کله دریا از کجا پیدایش شد، نمیدانم؛ اما نگاهش زیبا بود و دریایی! چای در دست، به حرکات دیوانه وارم زیر باران زل زده بود! هیچ نمی‌گفت و نگاه دریایی اش بر سرخی گونه هایم می‌افزود! شرمی خواستنی زیر باران! بدنم یخ زده بود و من بی اعتنا به این سرما، چشمهایم را به چشمهایش دوختم… نگاه گرمش بر سرمای وجودم تاثیری نداشت… دستش را به سمتم دراز کرد… با اشتیاق دستانش را گرفتم… حرکات دیوانه وار و ناموزونم زیر باران، تبدیل به رقصی زیبا شد…رقص تانگو با عطرِ چایِ سرگلِ لاهیجان! قطرات باران از سر و رویم میچکید، موهایم که مشکی تر از قبل شده بود به صورت و گردنم چسبیده بودند… با دستان گرمش موهایم را به کناری زد، تن سردم از حرارت دستانش گرم شد، دست دیگرش در دستانم بود و من به آرزوی دیرینه‌ام رسیده بودم! رقص تانگو زیر بارش باران با عطر و بوی چای! ساکت شده بود، هیچ نمی‌خواند… گوش به آواز باران سپردیم و رقصیدیم… این بار من بودم که خواندم و فریاد زدم…

ای که نامت در زمانه
گشته در خوبی فسانه
کرده اینک در دلِ من
آتش عشق تو خانه

ضربان قلبم تند تر از قبل شده بود… این بار با بدن‌هایمان نوشتیم… آنچه را که چندین شب در فضای مجازی نوشته بودیم! این بار نوبت رسید تا دست و پاهایمان هم کلام شوند… چشم‌هایمان حرف‌ها برای گفتن داشت… دست‌هایش حریصانه دست‌هایم را گرفته بودند و رقص پاهایمان تماشایی بود چه رویایی به هم می‌پیچیدند دست و پایمان! با هم هم‌صدا شدیم، خواندیم و خواندیم…

ای که نامت بر لب من
معنی خوبِ سرودن
خوش‌ترین ایام عمرم
لحظه های با تو بودن

صدای آشنایی مرا به خود آورد! چی کار میکنی دختر؟ ساعت ۲ نصف شب تو حیاط زیر بارون… بدو بیا تا سرما نخوردی! دستانم میلرزیدند، با چشمانی بی رمق با باران وداع کردم ،به کنج اتاقم خزیدم! بخاری خاموش بود ، به دیوار اتاق تکیه کردم، دوباره این درد لعنتی به سراغ معده‌ام آمد! گفته بودند از اعصاب است! لپ تاپم را روشن کردم، وارد دنیای مجازی شدم…. باز هم چراغش خاموش بود!
.
مسافر شهر باران – کوروش یغمایی
تقدیم به او که آن را میشناسد!



:: موضوعات مرتبط: جملات ادبی، ،
:: برچسب‌ها: جملات زیبا,اس ام اس های عاشقانه,جملات عاشقانه,

نوشته شده توسط مهدی افشارزاده در پنج شنبه 12 شهريور 1394

و ساعت 10:37


سخنان امیرالمونین 2

بدترين دوست،‌ کسی است که براي او به رنج و زحمت افتي.حضرت علی(ع)

 

نابود شد ، كسي كه ارزش خود را ندانست. حضرت علی(ع)

 

هم نشين بي خرد مباش، كه كار زشت خود را زيبا جلوه داده، دوست دارد تو همانند او باشي. حضرت علی(ع)

 

كار اندكي كه ادامه يابد، از كار بسياري كه از آن به ستوه آيي اميدوار كننده تر است. حضرت علی(ع)

 

هنگامي كه توانايي فزوني يابد، شهوت كاستي گيرد. حضرت علی(ع)

 

اي فرزند آدم ! خودت وصي مال خويش باش، امروز به گونه اي عمل كن كه دوست داري پس از مرگت عمل كنند.  حضرت علی(ع)

 

تندخويي بي مورد نوعي ديوانگي است، زيرا كه تندخو پشيمان مي شود، و اگر پشيمان نشد، پس ديوانگي او پايدار است.حضرت علی(ع)

 

هر گاه تهيدست شديد با صدقه دادن، با خدا تجارت كنيد.حضرت علی(ع)

 

وفاداري با خيانت كاران نزد خدا نوعي خيانت، و خيانت به خيانت كاران نزد خدا وفاداري است. حضرت علی(ع)

 

اي فرزند آدم ! اندوه روز نيامده را بر امروزت ميفزا، زيرا اگر روز نرسيده، از عمر تو باشد خدا روزي تو را خواهد رساند. حضرت علی(ع)

 

هر گاه مستحبات به واجبات زيان رساند آن را ترك كنيد. حضرت علی(ع)

 

جاهلان شما پر تلاش، و آگاهان شما تن پرور و كوتاهي ورزند ! .حضرت علی(ع)

 

هر گاه خدا بخواهد بنده اي را خوار كند، دانش را از او دور سازد.  حضرت علی(ع)

  

مردم فرزندان دنيا هستند و هيچ كس را بر دوستي مادرش نمي توان سرزنش كرد. حضرت علی(ع)

 

 از نافرماني خدا در خلوت ها بپرهيزيد، زيرا همان كه گواه است، داوري كند. حضرت علی(ع)

 

بي نيازي از عذرخواهي، گرامي تر از عذر راستين است.حضرت علی(ع)

 

براي هر كسي در مال او دو شريك است: وارث، و حوادث. حضرت علی(ع)

 

برترين بي نيازي و دارايي، نااميدي است از آنچه در دست مردم است. حضرت علی(ع)

 

ستودن بيش از آن چه كه سزاوار است نوعي چاپلوسي، و كمتر از آن،‌ درماندگي يا حسادت است. حضرت علی(ع)

 

سخت ترين گناه آنكه گناهكاران را كوچك بشمارد.حضرت علی(ع)

  

از حرام دنيا چشم پوش، تا خدا زشتي هاي آن ر ا به تو نماياند، و غافل مباش كه لحظه اي از تو غفلت نشود. حضرت علی(ع)

 

سخن بگوييد تا شناخته شويد، زيرا كه انسان در زير زبان خود پنهان است. حضرت علی(ع)

 

بسا سخن كه از حملة مسلحانه كارگر تر است.حضرت علی(ع)

 

خدا از مردم نادان عهد نگرفت كه بياموزند، تا آنكه از دانايان عهد گرفت كه آموزش دهند.حضرت علی(ع)

 

سخت ترين گناهان، گناهي است كه گناهكار آن را سبك شمارد.حضرت علی(ع)

 

دو گرسنه هرگز سير نشوند: جويندة علم و جويندة مال.حضرت علی(ع)

 

چيز اندك كه با اشتياق تداوم يابد، بهتر از فراواني است كه رنج آور باشد.حضرت علی(ع)

 

خدا عقل را به انساني نداد جز آن كه روزي او را با كمك عقل نجات بخشيد. حضرت علی(ع)

 

 هر كس با حق در افتاد نابود شد. حضرت علی(ع)

 

قلب، كتاب چشم است. (آنچه چشم بنگرد در قلب نشيند.) حضرت علی(ع)

 

تقوا در رأس همة ارزش هاي اخلاقي است.  حضرت علی(ع)

 

با آن كس كه تو را سخن آموخت به درشتي سخن مگو، و با كسي كه راه نيكو سخن گفتن به تو آموخت، لاف بلاغت مزن. حضرت علی(ع)

 

در تربيت خويش تو را بس كه از آنچه بر ديگران نمي پسندي دوري كني. حضرت علی(ع)

وبلاگ جملات حکیمانه



:: موضوعات مرتبط: جملات ادبی، ،
:: برچسب‌ها: جملات زیبا,اس ام اس های عاشقانه,جملات عاشقانه,

نوشته شده توسط مهدی افشارزاده در چهار شنبه 11 شهريور 1394

و ساعت 8:10


نوشته های فوق العاده مفهومی و جملات قشنگ معنی دار

 نوشته های فوق العاده مفهومی و جملات قشنگ معنی دار

برای جلوگیری از “پس رفت” ، “پس باید رفت”
هر “چاله ای” ، “چاره ای” به من آموخت !
.
.
.
مشکل اینجاست،
همیشه آدم های تنوع طلب
دست می گذارند رو آدمهای وفادار !
.
.
.
آدمای بزرگ همه چیزشون بزرگه…
حتی اشتباهای کوچیکشون !
.
.
.


ای کاش انسانها همانقدر که ازارتفاع میترسیدند ,
کمی هم از پستی هراس داشتند…!
.
.
.
اشیا برای استفاده شدن و انسانها برای دوست داشتن می باشند
ولی افسوس امروزه از انسانها استفاده می شود و اشیا دوست داشته می شوند !
.
.
.
خودبینی، دیدن خود نیست
خودبینی، ندیدن دیگران است . . .
.
.
.
ﻧﻪ ﻋﺎﺷﻖ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﻧﺪ ، ﻧﻪ ﻋﺎﺷﻖ ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ
ﻓﻘﻂ ﺷﻠﻮﻏﺶ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ
ﮔﻨﺠﺸﮏ ﻫﺎﯾﯽ
ﮐﻪ ﯾﮏ ﻋﻤﺮ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺷﺎﺧﻪ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺷﺎﺧﻪ ﭘﺮﯾﺪﻥ
ﻋﺎﺩﺗﺸﺎﻥ ﺍﺳﺖ . . .
.
.
.
اگر به میهمانی گرگ میروی سگت را همراهت ببر . . .
.
.
.
قله ای که چند بار فتح شود ؛
بی شک روزی تفریحگاه عمومی میشود !
مواظب دلت باش !…
.
.
.
گاهی لب های خندان بیشتر از
چشم های گریان”درد”می کشند . . .
.
.
.
“پایِ “معرفت میاد وسط
“دستِ “خیلیا کوتاه میشه . . .
.
.
.
وقتی حرف راست میزنید
فقط انسان هایی از دستتان عصبانی می شوند
که تمام زندگیشان بر دروغ استوار است . . .
.
.
.
یادت باشه همیشه خودتو بنداز تابگیرنت …
اگه خودتو بگیری میندازنت !
.
.
.
مرد ترین آدمهایی که تو زندگیم دیدم
اونایی بودن که بعد اشتباهشون گفتند :معذرت میخوام . . .
.
.
.
عمری را تلف کردم تا بفهمم فهمیدن همه چیز لازم نیست.
(رنه کوتی)
.
.
.
مزرعه را موریانه خورد
ولی ما برای گنجشک ها مترسک ساختیم
،لعنت به این حماقت!
.
.
.
آنهایی که در زندگیت نقشی داشته اند را دوست بدار
نه آنهایی که برایت نقش بازی کرده اند . . .
.
.
.
“زمان” وفاداریه آدما رو ثابت میکنه نه “زبان” . . .
.
.
.
هیچکس نمیتواند یک شخص را تغییر دهد
اما یک شخص میتواند دلیلی برای تغییر یک فرد باشد
.
.
.
مردم می گویند، ” آدم های خوب را پیدا کنید و بدها را رها کنید.”
اما باید اینگونه باشد،
” خوبی را در آدم ها پیدا کنید و بدی آن ها را نادیده بگیرید. ”
هیچکس کامل نیست
.
.
.
قـــــطـره هـــای کــــوچـک آب
اقـــــیـانــــوس بــــزرگ را مـــی ســازنـــد
دانـــــه هـــای کــــوچــک شـــن
ســــاحــل زیــــبـا را . . .
لـــــحـظه هـــای کـــــوتاه
شـــــایـــد بـــی ارزش بــــه نــــظـر بــــرســـنـد ، اما …
.
.
.
همیشه یادمون باشه که نگفته هارو میتونیم بگیم
اما گفته هارو نمیتونیم پس بگیریم …
.
.
.
خواندن بی اندیشه بیهوده است
و اندیشه بدون خواندن خطرناک  . . .
.
.
.
آدما دو جور زندگی میکنن :
یا غرورشونو زیر پاشون میذارن و با انسانها زندگی میکنن
یا انسانهارو زیر پاشون میذارن و با غرورشون زندگی میکنن
.
.
.
اگر توی ذهنتون کاری در نظر دارید
همین الان انجام بدید
گاهی اوقات
“بعد” ، میشود  ”هرگز” . . .
.
.
.
نگرش درست نیمی از موفقیت است :
یکی میگفت شب فرا رسیده است
در حالیکه دیگری میگفت صبح در راه است . . .
.
.
.
ایستادگی کن تا روشن بمانی ؛
شمع های افتاده خاموش می شوند
(احمد شاملو)
.
.
.
سخت است حرفت را نفهمند و سخت تر این است که حرفت را اشتباهی بفهمند…
حالا میفهمم که خدا چه زجری میکشد
وقتی این همه آدم حرفش را که نفهمیده اند هیچ ، اشتباهی هم فهمیده اند
(دکتر علی شریعتی)
.
.
.
بسیاری ترجیح می دهند بدبخت باشند، و مردم آن ها را خوشبخت بدانند
تا خوشبخت باشند و مردم آن ها را بدبخت بدانند . . .
.
.
.
مــرا بــــرای دزدیــدن تـکـه نـانـی بـه زنـدان بـردنـد
و پـانـزده سـال در آنـجـا هـر روز یـک قـرص نـان کـامـل مـجـانـی خـوردم
(ژان وال ژان – بینوایان)
.
.
.
دوست بدار کسی را که دوستت دارد حتی اگر غلام درگاهت باشد
دوست مدار کسی را که دوستت ندارد حتی اگر سلطان قلبت باشد
.
.
.
کسانی هستند که از خودمان می رنجانیم
مثل ساعت هایی که صبح، دلسوزانه زنگ می زنند
و در میانِ خواب و بیداری، بر سرشان می کوبیم
بعد می فهمیم که خیلی دیر شده . . .
.
.
.
همیشه ۲۵ درصد از یک سهم بزرگ
خیلی بهتر از ۱۰۰ درصد از یک سهم کوچکه
( دیالوگ فیلم بیلیارد باز )
.
.
.
گاهی وقت ها “سکوت” بهترین حرف
و “نبودن ” بهترین حضور است . . .
.
.
.
بزرگی روحت را میان دستانت پنهان کن
که بزرگ بودن میان مردم کوچک سخت است !
.
.
.
خـــــشـم ،
بـــا دیــــوانــگی آغــــاز مـی شـود و بـــا پــــشـیمـانـی پـایـان مـی پــذیــرد . . .
.
.
.
هیچ کدام از ما با “ای کاش”، به جایی نرسیده‌ایم . . .
.
.
.
دانستن جرم کمی نیست
وقتی که…
بدانی و عمل نکنی…
بدانی و بگذری…
بدانی و نادیده بگیری…
بدانی و بشکنی…
.
.
.
شــــیــــر برایِ اثــــباتِ قــــــــدرتش
نیازی به جنگیدن با هر شــــغال و کــــفتاری نداره . . .
.
.
.
وقتے قهرمان جهان شدم
آنگاه فهمیدم که باید بیشتر خم شوم
تا مدال قهرمانے را به گردنم بیاویزند . . .
(جهان پهلوان غلامرضا تختی)
.
.
.
عجب حکایتیست دنیا …
دستی که داس برمی دارد
همان دستی است که کاشته بود …
.
.
.
عکس‌های قشنگ، دلیل بر زیبایی تو نیست
ساخت دست عکاس است
درونت را زیبا کن که مدیون هیچ عکاسی نباشی
“مرحوم خسرو شکیبایی”
.
.
.
سه چیز را با احتیاط بردار : قدم ، قلم ، قسم !
سه چیز را پاک نگه دار : جسم ، لباس ،خیال !
از سه چیز کار بگیر : عقل ، همت ، صبر !
از سه چیز خود را دور نگهدار:  افسوس ، فریاد ، نفرین !
سه چیز را آلوده نکن : قلب ، زبان ، چشم !
اما سه چیز را هیچ گاه فراموش نکن : خدا ، مرگ و دوست …
.
.
.
حـــکایـت زنـــدگی مـا شـده مــثـل دکــمـه ی پـــیـراهـن
اولــی رو کـه اشــتـبـاه بـــسـتی ،
تــا آخـــرش اشـــتـبـاه مـــیـری !
بــــدبـخـتـی ایــنـه کـه ؛
زمــانی بـه اشـــتـبـاهـت پـــی می بـری کـه رســیـدی بـه آخــــرش . . .



:: موضوعات مرتبط: جملات ادبی، ،
:: برچسب‌ها: جملات زیبا,اس ام اس های عاشقانه,جملات عاشقانه,

نوشته شده توسط مهدی افشارزاده در چهار شنبه 11 شهريور 1394

و ساعت 7:50


"فاصلــــه"
حکم دیواریست برای ندیدن،
اماندیدن هرگزحکم فراموشی نیست ..



:: موضوعات مرتبط: جملات ادبی، ،
:: برچسب‌ها: جملات زیبا, اس ام اس های عاشقانه, جملات عاشقانه,

نوشته شده توسط مهدی افشارزاده در پنج شنبه 5 شهريور 1391

و ساعت 11:47


آیا شما هم این نیمکت را می‌شناسید؟!

روزی لویی شانزدهم در محوطه‌ی کاخ خود مشغول قدم زدن بود که سربازی را کنار یک نیمکت در حال نگهبانی دید؛ از او پرسید: "تو برای چی اینجا قدم میزنی و از چی نگهبانی میدی؟"

سرباز دستپاچه جواب داد: "قربان من را افسر گارد اینجا گذاشته و به من گفته خوب مراقب باشم!"

لویی، افسر گارد را صدا زد و پرسید: "این سرباز چرا این جاست؟"

افسر گفت: "قربان افسر قبلی نقشه‌ی قرار گرفتن سربازها سر پستها را به من داده، من هم به همان روال کار را ادامه دادم!"

مادر لویی او را صدازد و گفت: "من علت را می‌دانم، زمانی که تو ۳ سالت بود این نیمکت را رنگ زده بودند و پدرت به افسر گارد گفت نگهبانی را اینجا بگذارند تا تو روی نیمکت ننشینی و لباست رنگی نشود!" و از آن روز ۴۱ سال می‌گذرد و هنوز روزانه سربازی اینجا قدم می‌زند! فلسفه‌ی عمل تمام شده ولی عمل فاقد منطق هنوز ادامه دارد!

 

روزانه چه کارهای بیهوده‌ای را انجام می‌دهیم، بی آنکه بدانیم چرا؟ آیا شما هم این نیمکت را در روان خود، خانواده و جامعه مشاهده می‌کنید؟



:: موضوعات مرتبط: جملات ادبی، ،
:: برچسب‌ها: جملات زیبا, اس ام اس های عاشقانه, جملات عاشقانه,

نوشته شده توسط مهدی افشارزاده در چهار شنبه 4 شهريور 1391

و ساعت 10:25


دانشجو و استاد

دانشجویی به استادش گفت:استاد اگر شما خدا را به من نشان بدهید عبادتش می کنم وتا وقتی خدا را نبینم آن را عبادت نمی کنم…
استاد به انتهای کلاس رفت و به آن دانشجو گفت:آیا مرا می بینی؟
دانشجو پاسخ داد:نه استاد!!!
وقتی پشت من به شماباشد مسلما شما را نمیبینم…استاد کنار او رفت و نگاهی به او کرد و گفت:تا وقتی به خدا پشت کرده باشی او را نخواهی دید…



:: موضوعات مرتبط: جملات ادبی، ،
:: برچسب‌ها: جملات زیبا, اس ام اس های عاشقانه, جملات عاشقانه,

نوشته شده توسط مهدی افشارزاده در یک شنبه 1 شهريور 1391

و ساعت 18:30


سخنان زیبا و آموزنده نادر ابراهیمی

 

سخنان نادر ابراهیمی, جملات قصار

هر آشنایی تازه، اندوهی تازه است... مگذارید که نام شما را بدانند و به نام بخوانندتان. هر سلام، سرآغاز دردناک یک خداحافظی است . نادر ابراهیمی

 

•.•.•.•.•.•.• سخنان نادر ابراهیمی •.•.•.•.•.•.•

 

سخن عاشقانه گفتن دليل عشق نيست...عاشق كم است سخن عاشقانه فراوان... عشق عادت نيست، عادت همه چيز را ويران مي كند از جمله عظمت دوست داشتن را...از شباهت به تكرار مي رسيم، از تكرار به عادت، از عادت به بيهودگي از بيهودگي به خستگي و نفرت نادر ابراهیمی

 

•.•.•.•.•.•.• سخنان نادر ابراهیمی •.•.•.•.•.•.•

 

به یاد داشته باش که یک مرد، عشق را پاس می‌دارد، یک مرد هر چه را که می‌تواند به قربان‌گاهِ عشق می‌آورد، آن‌چه فدا کردنی‌ست فدا می‌کند، آن چه شکستنی‌ست می‌شکند و آن‌چه را تحمل‌سوز است تحمل می‌کند، اما هرگز به منزل‌گاهِ دوست داشتن به گدایی نمی‌رود. نادر ابراهیمی

 

•.•.•.•.•.•.• سخنان نادر ابراهیمی •.•.•.•.•.•.•

 

بانوی بزرگوار من!
به راستی که چه در مانده اند آنها که چشم تنگشان را به پنجره های روشن و آفتابگیر کلبه های کوچک دیگران دوخته اند...
و چقدر خوب است که ما (تو و من) هرگز خوشبختی را در خانه همسایه جستجو نکره ایم. نادر ابراهیمی

 

•.•.•.•.•.•.• سخنان نادر ابراهیمی •.•.•.•.•.•.•

 

عشق، از خودخواهی ها و خود پرستی ها گذشتن است اما، این سخن به معنای تبدیل شدن به دیگری نیست. نادر ابراهیمی

 

•.•.•.•.•.•.• سخنان نادر ابراهیمی •.•.•.•.•.•.•

 

من هرگز نخواستم از عشق افسانه ای بیافرینم، باورکن
من می خواستم که با دوست داشتن زندگی کنم-کودکانه و ساده و روستایی
من هرگز نمی خواستم از عشق برجی بیافرینم ،مه آلود و غمناک با پنجره های مسدود و تاریک. نادر ابراهیمی

 

•.•.•.•.•.•.• سخنان نادر ابراهیمی •.•.•.•.•.•.•

 

هم سفر بودن و هم هدف بودن، ابدا به معنی شبیه بودن و شبیه شدن نیست و شبیه شدن دال بر کمال نیست بلکه دلیل توقف است. نادر ابراهیمی

 

•.•.•.•.•.•.• سخنان نادر ابراهیمی •.•.•.•.•.•.•

 

دو نفر که عاشق اند و عشق آن ها را به وحدتی عاطفی رسانده است؛ واجب نیست که هر دو صدای کبک، درخت نارون، حجاب برفی قله ی علم کوه، رنگ سرخ و بشقاب سفالی را دوست داشته باشند. اگر چنین حالتی پیش بیاید، باید گفت که یا عاشق زائد است یا معشوق. یکی کافیست. نادر ابراهیمی

 

•.•.•.•.•.•.• سخنان نادر ابراهیمی •.•.•.•.•.•.•

 

 همسرم ! در این راه طولانی - که ما بی خبریم و چون باد می گذرد، بگذار خرده اختلاف هایمان با هم باقی بماند. خواهش می کنم!  مخواه که یکی شویم، مطلقا یکی.
مخواه که هر چه تو دوست داری، من همان را، به همان شدت دوست داشته باشم و هر چه من دوست دارم، به همان گونه مورد دوست داشتن تو نیز باشد. نادر ابراهیمی

 

•.•.•.•.•.•.• سخنان نادر ابراهیمی •.•.•.•.•.•.•

 

می توان به سوی رهایی گریخت؛ اما بازگشت ما به اسارت نابخشودنی است. نادر ابراهیمی

 

•.•.•.•.•.•.• سخنان نادر ابراهیمی •.•.•.•.•.•.•

 

چرا قضاوت های دیگران در باب رفتار، کردار و گفتار ما ، تو را تا این حد مضطرب و افسرده می‌کند....... نادر ابراهیمی

 

•.•.•.•.•.•.• سخنان نادر ابراهیمی •.•.•.•.•.•.•

 

کودکان دوامِ محدود‌ِ شادی‌هایشان را باور نمی‌کنند. آن‌ها به لحظه‌های سنگین ندامت نمی‌اندیشند. برای کودکان مرگ سوغاتی‌ست که تنها به پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌ها می‌رسد. نادر ابراهیمی

 

•.•.•.•.•.•.• سخنان نادر ابراهیمی •.•.•.•.•.•.•

 

دلم مي خواست سياستمدار بشوم ، يك سياستمدار واقعي ؛ سياستمداري كه به مردم راست بگويد و به خاطر آزادي همانقدر بجنگد كه به خاطر رفاه ، به خاطر وطن همانقدر كه به خاطر اعتقاد . افسوس اما كه ديگر گذشته است و تابوتم را بر سر دست مي برند . نادر ابراهیمی

 

•.•.•.•.•.•.• سخنان نادر ابراهیمی •.•.•.•.•.•.•

 

هرگز به این فکر نکن که در برابر فاجعه ای که هنوز اتفاق نیفتاده ،چگونه عزا بگیری . نادر ابراهیمی

 

•.•.•.•.•.•.• سخنان نادر ابراهیمی •.•.•.•.•.•.•

 

نمی شود که بهار از تو سبز تر باشد
گل از تو گلگون تر
امید از تو شیرین تر .
نمی شود ، پاییز
فضای نمناک جنگلی اش
برگ های خسته ی زردش
غمگین تر از نگاه تو باشد .
نمی شود که بهار از تو سبز تر باشد ...
و صدای عابر پیری که آب می خواهد
به عمق یک سلام تو باشد نادر ابراهیمی

 

•.•.•.•.•.•.• سخنان نادر ابراهیمی •.•.•.•.•.•.•

 

شهرها را مطلقا نمی توان به کوه و کوهستان تبدیل کرد ، اما کوه و کوهستان را به آسانی می توانند به شهر مبدل کنند ، و این روند مصیبت زدگی انسان عصر ما است . نادر ابراهیمی

 

•.•.•.•.•.•.• سخنان نادر ابراهیمی •.•.•.•.•.•.•

 

احساس رقابت ، احساس حقارت است. بگذار که هزار تیرانداز به روی یک پرنده تیر بیندازند. من از آن که دو انگشت بر او باشد انگشت برمی دارم. رقیب ، یک آزمایشگر حقیر بیشنر نیست. بگذار آنچه از دست رفتنی است از دست برود. نادر ابراهیمی

 

•.•.•.•.•.•.• سخنان نادر ابراهیمی •.•.•.•.•.•.•

 

عشق به دیگری ضرورت نیست ، حادثه است .

عشق به وطن ضرورت است نه حادثه .
عشق به خدا ترکیبی است از ضرورت و حادثه.نادر ابراهیمی

 

•.•.•.•.•.•.• سخنان نادر ابراهیمی •.•.•.•.•.•.•

 

مرگ ،سخن دیگری ست
مرگ ،سخن ساده یی ست.
ومن دیگر برای تو از نهایت ،سخن نخواهم گفت.
که چه سوکورانه است تمام پایان ها .نادر ابراهیمی



:: موضوعات مرتبط: جملات ادبی، ،

نوشته شده توسط مهدی افشارزاده در سه شنبه 20 مرداد 1394

و ساعت 20:7


سخنان زیبا و آموزنده كنفسيوس

 

 مطالب آموزنده, كنفسيوس

ثروت و افتخاري كه از راه نامشروع به دست امده مانند ابري زودگذر است.كنفسيوس

 

•.•.•.•.•.•.•.•.•.• سخنان كنفسيوس •.•.•.•.•.•.•.•.•.•

 

آماده شدن برای دستگیری از پیران و وفاداری نسبت به دوستان و مهر ورزیدن به مردم آرزو من است. كنفسيوس
 

•.•.•.•.•.•.•.•.•.• سخنان كنفسيوس •.•.•.•.•.•.•.•.•.•

 

شرافتمند هر چه را می خواهد در خود میجوید و دون و فرمایه در دیگران!كنفسيوس

 

•.•.•.•.•.•.•.•.•.• سخنان كنفسيوس •.•.•.•.•.•.•.•.•.•

 

مرد آزاده پيوسته مي كوشد كه در گفتار آهسته و در كردار خود كردار خود تند و سريع باشد .كنفسيوس

 

•.•.•.•.•.•.•.•.•.• سخنان كنفسيوس •.•.•.•.•.•.•.•.•.• 

 

خود را به چيزهاي كوچك گرفتاركردن ٬ ازكارهاي بزرگ بازماندن است .كنفسيوس

 

•.•.•.•.•.•.•.•.•.• سخنان كنفسيوس •.•.•.•.•.•.•.•.•.•

 

هیچ اندیشه‌ی بدی را در سر یا دل خود جای مده.كنفسيوس

 

•.•.•.•.•.•.•.•.•.• سخنان كنفسيوس •.•.•.•.•.•.•.•.•.• 

 

اغلب مردم گله‌وار گرد هم می‌نشینند، بی‌آنکه درباره‌ی اوضاع عمومی و تکالیف اجتماعی خود کلمه‌ای به زبان آرند، بلکه تنها از گفتن و شنیدن گفتارهای هزل و یاوه خوشحال و شاد می‌شوند و می‌خندند. به راستی این مردم را به راه راست آوردن، بسیار دشوار است. كنفسيوس

 

•.•.•.•.•.•.•.•.•.• سخنان كنفسيوس •.•.•.•.•.•.•.•.•.•

 

من از یاد دادن آنچه یادگرفته بودم، هرگز خسته نشدم. این یگانه خدمت ناچیزی است که نسبت به خودم می‌توان انجام داد.كنفسيوس

 

•.•.•.•.•.•.•.•.•.• سخنان كنفسيوس •.•.•.•.•.•.•.•.•.•

 

اگر غذایی نامطبوع بخوری، آبی ناگوار بنوشی و بر خم بازوانت بالین بسازی، هنوز می توانی سرور و شادمانی را بیابی كنفسيوس

 

•.•.•.•.•.•.•.•.•.• سخنان كنفسيوس •.•.•.•.•.•.•.•.•.• 

 

موفقيت به همان اندازه شكست خطرناك است کنفسیوس

 

•.•.•.•.•.•.•.•.•.• سخنان كنفسيوس •.•.•.•.•.•.•.•.•.• 

 

بردن همه چیز نیست ؛ امّا تلاش برای بردن چرا .كنفسيوس

 

•.•.•.•.•.•.•.•.•.• سخنان كنفسيوس •.•.•.•.•.•.•.•.•.• 

 

با زنی ازدواج کنید که اگر مرد می بود بهترین دوست شما می شد . كنفسيوس
 

•.•.•.•.•.•.•.•.•.• سخنان كنفسيوس •.•.•.•.•.•.•.•.•.•

 

اطفال بيشتر به دستور و سرمشق محتاجند تا انتقاد و عيب جويي. كنفسيوس

 

•.•.•.•.•.•.•.•.•.• سخنان كنفسيوس •.•.•.•.•.•.•.•.•.• 

 

زمانيكه دانش يك مرد براي موفقيت كافي است. ولي تقواي او كافي نيست. هر چه را كه او ممكن است بدست آورد دوباره از دست خواهد داد. كنفسيوس

 

•.•.•.•.•.•.•.•.•.• سخنان كنفسيوس •.•.•.•.•.•.•.•.•.•

 

مرد بزرگ با روی خوش رد می کند و مرد کوچک با روی ترش می پذیرد. كنفسيوس

 

•.•.•.•.•.•.•.•.•.• سخنان كنفسيوس •.•.•.•.•.•.•.•.•.• 

 

 از اشتباهات خود شرمنده نشويد و آن را جرم ندانيد .   كنفسيوس
 

•.•.•.•.•.•.•.•.•.• سخنان كنفسيوس •.•.•.•.•.•.•.•.•.•

 

اگر به خطا رفتي، از برگشتن واهمه نداشته باش . كنفسيوس

 

•.•.•.•.•.•.•.•.•.• سخنان كنفسيوس •.•.•.•.•.•.•.•.•.•

 

به جاي اينکه به تاريکي لعنت بفرستيد يک شمع روشن کنيد.كنفسيوس

 

•.•.•.•.•.•.•.•.•.• سخنان كنفسيوس •.•.•.•.•.•.•.•.•.•

 

نه از خودت تعريف کن و نه بدگويی. اگر از خودت تعريف کنی قبول نمی‌کنند و اگر بدگويی کنی بيش از آنچه اظهار داشتی تو را بد خواهند پنداشت....كنفسيوس
 

•.•.•.•.•.•.•.•.•.• سخنان كنفسيوس •.•.•.•.•.•.•.•.•.•

 

اگر یک سال ثمر از کاری خواستی گندم بکار، واگر دو سال خواستی درخت بکار ، و اگر صد سال ثمر خواستی مردم را تربیت نما كنفسيوس

 

•.•.•.•.•.•.•.•.•.• سخنان كنفسيوس •.•.•.•.•.•.•.•.•.• 

 

هر چيزي که در زندگي من يافت مي شود نتيجه همکاري و صيميت زن من است . كنفسيوس

 

•.•.•.•.•.•.•.•.•.• سخنان كنفسيوس •.•.•.•.•.•.•.•.•.•

 

اگر غذايي نامطبوع بخوري، آبي ناگوار بنوشي و بر خم بازوانت بالين بسازي، هنوز مي تواني سرور و شادماني را بيابي " كنفسيوس
 

•.•.•.•.•.•.•.•.•.• سخنان كنفسيوس •.•.•.•.•.•.•.•.•.•

 

برگ در هنگام زوال می افتدمیوه در هنگام کمال می افتدبنگر که چگونه می افتی چون برگی زرد و یا سیبی سرخ كنفسيوس

 

 •.•.•.•.•.•.•.•.•.• سخنان كنفسيوس •.•.•.•.•.•.•.•.•.•

 

در زندگی انسان سه راه دارد:
راه اول از اندیشه می‌گذرد،این والاترین راه است.
راه دوم از تقلید می‌گذرد، این آسان‌ترین راه است.
و راه سوم از تجربه می‌گذرد، این تلخ‌ترین راه است. کنفسیوس

 

•.•.•.•.•.•.•.•.•.• سخنان كنفسيوس •.•.•.•.•.•.•.•.•.• 

 

عشق مي تواند در مكانهاي عجيب و غريب پنهان شود مي تواند در پس چهرهايي دوستانه مخفي شود
عشق درست وقتي كه تو انتظارش را نداري مي ايد عشق مي تواند در گوشه اي تنگ و تاريك پنهان شود
عشق به سمت كساني كه در جوستجويش هستند مي ايد عشق مي تواند در تلالو رنگين كمان مخفي شود
عشق حتي مي تواند در ساختار مولكولي هر چيز نيز رسوخ كند و عشق پاسخي به همه پرسشهاست. كنفسيوس

 



:: موضوعات مرتبط: جملات ادبی، ،

نوشته شده توسط مهدی افشارزاده در سه شنبه 20 مرداد 1394

و ساعت 6:53


جملات قصار و زیبای فریدریش نیچه

جملات آموزنده, سخنان نیچه

 مرگ خود بهترین دلیل آسمانی انسان بودن است. فریدریش نیچه

♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦جملات قصار نیچه♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦

باید بر فریب حواس خود پیروز شویم . فریدریش نیچه

♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦جملات قصار نیچه♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦

تو میتوانی ، زیرا میخواهی ! فریدریش نیچه

♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦جملات قصار نیچه♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦

کسی که جنگجوست باید همواره در حال جنگ باشد چون زمان صلح با خودش درگیر خواهد شد!. فریدریش نیچه

♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦جملات قصار نیچه♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦

استعداد آدمی را می پوشاند و وقتی استعدادش کاهش یافت آنچه هست نمایان می شود. فریدریش نیچه

♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦جملات قصار نیچه♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦

نمی توان از همساز با طبیعت بودن یک اصل اخلاقی برای خود ساخت. زیرا طبیعت بی رحم است و اگر آدمی بخواهد مطابق با طبیعت زندگی کند باید بی رحم باشد . فریدریش نیچه

♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦جملات قصار نیچه♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦

فلسفه همان خواست قدرت است همان خواست علت نخستین. فریدریش نیچه

♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦جملات قصار نیچه♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦

حقیقت مانند دریا است که چون نمک آب دریا زیاد است تشنگی را رفع نمی کند. اگر حقیقت آدمی تحریف شود مثل آب شور دریا خواهد بود که تشنگی اش را رفع نخواهد کرد. فریدریش نیچه

♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦جملات قصار نیچه♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦

خطر خوشبختی در این است که آدمی در هنگام خوشبختی هر سرنوشتی را می پذیرد و هرکسی را نیز. فریدریش نیچه

♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦جملات قصار نیچه♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦

خیر نباید همگانی باشد وگرنه دیگر خیر نیست زیرا چیزهای همگانی ارزشی ندارند. فریدریش نیچه

♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦جملات قصار نیچه♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦

 جملات قصار و کوتاه زیبای فردیش نیچه

♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦جملات قصار نیچه♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦

هیچ پدیده ای اخلاقی نیست بلکه ما آن را اخلاقی تفسیر می کنیم. فریدریش نیچه

♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦جملات قصار نیچه♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦

فیلسوفی که درصدد آفرینش جهان بنابر تصور خویش است می خواهد همه به فلسفه اش ایمان بیاورند و این همان روا داشتن استبداد بر دیگران است. فریدریش نیچه

♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦جملات قصار نیچه♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦

پیشداوری درباره اخلاق به این معناست که نیت اعمال را منشاء آنها می دانیم. فریدریش نیچه

♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦جملات قصار نیچه♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦

از فلاسفه می خواهم که به دنبال حقیقت نروند چون حقیقت نیاز به پشتیبان ندارد. فریدریش نیچه

♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦جملات قصار نیچه♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦

اجحاف نکردن و آسیب نرساندن به دیگران برای رسیدن به برابری اصل بنیادی جامعه است ولی این خواست نفی زندگی ست چون زندگی بهره کشیدن از دیگران است که ناتوان ترند. فریدریش نیچه

♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦جملات قصار نیچه♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦

آدمی به خاطر نیاز به مراقبت و کمک دیگران با آنها ارتباط برقرارمی کند. فریدریش نیچه

♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦جملات قصار نیچه♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦

نسبت به فرد پایین تر از خود نفرت نداریم بلکه نسبت به فرد برابر با خود یا بهتر از خود. فریدریش نیچه

♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦جملات قصار نیچه♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦

کسی که بخواهد به سمت معرفت برود از خدا فاصله می گیرد. فریدریش نیچه

♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦جملات قصار نیچه♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦

پاکی نفس جدایی می آورد. فریدریش نیچه

♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦جملات قصار نیچه♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦

انسان نمی تواند از غرایز خود فرار کند ، وقتی از خطر جانی دور شود دوباره به غرایزش برمی گردد. فریدریش نیچه

♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦جملات قصار نیچه♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦

آنچه والا بودن یک فرد را ثابت می کند کرده های او نیست چون بیخ و بن آنها معلوم نیست و معانی مختلف دارند بلکه ایمان اوست. فریدریش نیچه

♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦جملات قصار نیچه♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦

مرد خواهان حقیقت است اما زن موجودی سحطی نگر می باشد. فریدریش نیچه

♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦جملات قصار نیچه♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦

کسی که دلش را به بند بکشد جانش را آزاد کرده است. فریدریش نیچه

♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦جملات قصار نیچه♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦

دانستن و از مسئولیت فروگذار نکردن و آن را به دیگران محول نکردن از نشانه های والا بودن است. فریدریش نیچه

♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦جملات قصار نیچه♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦

هر اخلاق و دستور اخلاقی طبیعت بردگی و حماقت را پرورش می دهد زیرا روح را با انضباط تحمیلی خود خفه و نابود می کند. فریدریش نیچه

♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦جملات قصار نیچه♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦

یک دانشمند حتی برای عشق زمینی هم وقت ندارد! او نه رهبر است نه فرمانبردار. او کمال بخش نیست.سرآغاز هم نیست. او فردی بی خویشتن است. فریدریش نیچه

♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦جملات قصار نیچه♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦

کسانی که مردم از آنها به صاحبان اخلاق یاد می کنند اگر ما اشتباهشان را ببینیم از ما به بدی یاد خواهند کرد حتی اگر دوست ما باشند. فریدریش نیچه

♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦جملات قصار نیچه♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦

دروغ باد مارا هر حقیقتی که با آن خنده ای نکرده ایم ! فریدریش نیچه

♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦جملات قصار نیچه♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦

اختلاف طبقاتی از ضروریات جامعه است چون عامل اشتیاق به پرورش حالت های والاتر کمیاب تر دورتر و عامل چیرگی بر نفس می شود. فریدریش نیچه

♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦جملات قصار نیچه♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦

کسانی که در خود احساس حقارت می کنند به دیگران رحم می کنند اما به دلیل غرورشان دم نمی زنند! یعنی درد می کشند و می خواهند با دیگران هم دردی کنند.کسانی که با دیگران همدردی می کنند به دلیل دردمند بودن خودشان است. فریدریش نیچه



:: موضوعات مرتبط: جملات ادبی، ،

نوشته شده توسط مهدی افشارزاده در سه شنبه 20 مرداد 1394

و ساعت 6:52


حاصلضرب

 

حاصلضرب توان در ادعا مقداری ثابت است ، 

هرچه توان انسان کمتر باشد ادعای او بیشتر است

و هرچه توان انسان بیشتر شود ادعایش کمتر میگردد .

نویسنده : دکتر حسابی



:: موضوعات مرتبط: جملات ادبی، ،

نوشته شده توسط مهدی افشارزاده در سه شنبه 20 مرداد 1394

و ساعت 6:45


گرگ

چه گوارا : 

گریه می کرد گرگ وقتی دید سگ به خاطر تکه استخوانی لگدهای چوپان را تحمل می کند . . . 

( سگ از ریشه گرگ است به همین دلیل گرگ ها ، سگ ها را خائن به اصل خویش میدانند که برای غذا به انسان ها خدمت میکنند و به گرگ ها خیانت )



:: موضوعات مرتبط: جملات ادبی، ،

نوشته شده توسط مهدی افشارزاده در سه شنبه 20 مرداد 1394

و ساعت 6:43


هـزارتلاش


هـزارتلاش انسان به اندازه یک تقدیر کارساز نیست ...
.
.
.
" نیچـه "


:: موضوعات مرتبط: جملات ادبی، ،
:: برچسب‌ها: عکس, طبیعت, عاشقانه, منظره, تنهایی, خیانت, بوسه, بغل, رومانتیک,

نوشته شده توسط مهدی افشارزاده در سه شنبه 20 مرداد 1391

و ساعت 2:52


چه سود ؟!!!

 

 چه سود نیکی را  هنگام که نیکان سرکوب می شوند؟...
چه سود آزادی را  هنگام که آزاد مردان ، دربند می زینند؟...
چه سود دانایی را  هنگام که نادانان ، نانی به چنگ می آورند
که همگان نیازمند آنند؟
بجای آنکه ، تنها ، خود نیک باشید ، بکوشید  طرحی دراندازید
که نفس آزادی ممکن گردد   تا همه گان آزاد باشند و نیازی به آزادی نباشد
بجای آنکه ، تنها ، خود خرمند باشید ، بکوشید

.طرحی در اندازید  که نابخردی را از جهان براندازید
تا کس را زین کالا ، هیچ بهره نباشد ...



:: موضوعات مرتبط: جملات ادبی، ،
:: برچسب‌ها: عکس, طبیعت, عاشقانه, منظره, تنهایی, خیانت, بوسه, بغل, رومانتیک,

نوشته شده توسط مهدی افشارزاده در چهار شنبه 14 مرداد 1394

و ساعت 10:24


داستانی زیبا از بخشندگی کوروش کبیر!

 

بخشندگی کوروش کبیر, کوروش کبیر,داستان کوروش کبیر,کوروش کبیر,

روزی که کوروش وارد شهر صور شد یکی از برجسته ترین کمانداران سرزمین فینیقیه (که صور از شهرهای آن بود) تصمیم گرفت که کوروش را به قتل برساند. آن مرد به اسم "ارتب" خوانده می شد و برادرش در یکی از جنگ ها به دست سربازان کوروش به قتل رسیده بود. کوروش در آن روز به طور رسمی وارد صور شده بود و پیشاپیش او، به رسم آن زمان ارابه آفتاب را به حرکت در می آوردند و ارابه آفتاب حامل شکل خورشید بود و شانزده اسب سفید رنگ که چهار به چهار به ارابه بسته بودند آن را می کشید و مردم از تماشای زینت اسب ها سیر نمی شدند ...

هیچ کس سوار ارابه آفتاب نمی شد و حتی خود کوروش هم قدم در ارابه نمی گذاشت و بعد از ارابه آفتاب کوروش سوار بر اسب می آمد. از آنجا که پادشاه ایران ریش بلند داشت و در اعیاد و روزهای مراسم رسمی، موی ریش و سرش را مجعد می کردند و با جواهر می آراستند. کوروش به طوری که افلاطون و هرودوت و گزنفون و دیگران نوشته اند علاقه به تجمل نداشت و در زندگی خصوصی از تجمل پرهیز می کرد، ولی می دانست که در تشریفات رسمی باید تجمل داشته باشد تا اینکه آن دسته از مردم که دارای قوه فهم زیاد نیستند تحت تاثیر تجمل وی قرار بگیرند. در آن روز کوروش، از جواهر می درخشید و اسبش هم روپوش مرصع داشت و به سوی معبد "بعل" خدای بزرگ صور می رفت و رسم کوروش این بود که هر زمان به طور رسمی وارد یکی از شهرهای امپراطوری ایران(که سکنه آن بت پرست بودند) می گردید، اول به معبد خدای بزرگ آن شهر می رفت تا اینکه سکنه محلی بدانند که وی کیش و آیین آنها را محترم می شمارد.

در حالی که کوروش سوار بر اسب به سوی معبد می رفت، "ارتب" تیرانداز برجسته فینیقی وسط شاخه های انبوه یک درخت انتظار نزدیک شدن کوروش را می کشید!

در صور، مردم می دانستند که تیر ارتب خطا نمی کند و نیروی مچ و بازوی او هنگام کشیدن زه کمان به قدری زیاد است که وقتی تیر رها شد از فاصله نزدیک، تا انتهای پیکان در بدن فرو می رود. در آن روز ارتب یک تیر سه شعبه را که دارای سه پیکان بود بر کمان نهاده انتظار نزدیک شدن موسس سلسله هخامنشی را می کشید و همین که کوروش نزدیک گردید، گلوی او را هدف ساخت و زه کمان را بعد از کشیدن رها کرد. صدای رها شدن زه، به گوش همه رسید و تمام سرها متوجه درختی شد که ارتب روی یکی از شاخه های آن نشسته بود. در همان لحظه که صدای رها شدن تیر در فضا پیچید، اسب کوروش سر سم رفت. اگر اسب در همان لحظه سر سم نمی رفت تیر سه شعبه به گلوی کوروش اصابت می کرد و او را به قتل می رسانید. کوروش بر اثر سر سم رفتن اسب پیاده شد و افراد گارد جاوید که عقب او بودند وی را احاطه کردند و سینه های خویش را سپر نمودند که مبادا تیر دیگر به سویش پرتاب شود، چون بر اثر شنیدن صدای زه و سفیر عبور تیر، فهمیدند که نسبت به کوروش سوءقصد شده است و بعد از این که وی را سالم دیدند خوشوقت گردیدند، زیرا تصور می نمودند که کوروش به علت آنکه تیر خورده به زمین افتاده است.

در حالی که عده ای از افراد گارد جاوید کوروش را احاطه کردند، عده ای دیگر از آنها درخت را احاطه کردند و ارتب را از آن فرود آوردند و دست هایش را بستند...

کوروش بعد از اینکه از اسم و رسم سوءقصد کننده مطلع گردید گفت که او را نگاه دارند تا اینکه بعد مجازاتش را تعیین نماید و اسب خود را که سبب نجاتش از مرگ شده بود مورد نوازش قرار داد و سوار شد و راه معبد را پبش گرفت و در آن معبد که عمارتی عظیم و دارای هفت طبقه بود مقابل مجسمه بعل به احترام ایستاد. کوروش بعد از مراجعت از معبد، امر کرد که ارتب را نزد او بیاورند و از وی پرسید برای چه به طرف من تیر انداختی و می خواستی مرا به قتل برسانی؟

 ارتب جواب داد ای پادشاه چون سربازان تو برادر مرا کشتند من می خواستم انتقام خون برادرم را بگیرم و یقین داشتم که تو را خواهم کشت، زیرا تیر من خطا نمی کند و من یک تیر سه شعبه را به سوی تو رها کردم، ولی همین که تیر من از کمان جدا شد، اسب تو به رو درآمد و اینک می دانم که تو مورد حمایت خدای بعل و سایر خدایان هستی و اگر می دانستم تو از طرف بعل و خدایان دیگر مورد حمایت قرار گرفته ای نسبت به تو سوءقصد نمی کردم و به طرف تو تیر پرتاب نمی نمودم!

کوروش گفت در قانون نوشته شده که اگر کسی سوءقصد کند و سوءقصد کننده به مقصود نرسد دستی که با آن می خواسته سوءقصد نماید باید مقطوع گردد. اما من فکر می کنم که هنگامی که به طرف من تیر انداختی با هر دو دست مبادرت به سوءقصد کردی و با یک دست کمان را نگاه داشتی و با دست دیگر زه را کشیدی. ارتب گفت همین طور است. کوروش گفت هر دو دست در سوءقصد گناهکار است و من اگر بخواهم تو را مجازات نمایم باید دستور بدهم که دو دستت را قطع نمایند ولی اگر دو دستت قطع شود دیگر نخواهی توانست نان خود را تحصیل نمایی، این است که من از مجازات تو صرفنظر می کنم.

ارتب که نمی توانست باور کند پادشاه ایران از مجازاتش گذشته، گفت ای پادشاه آیا مرا به قتل نخواهی رساند؟ کوروش گفت : نه. ارتب گفت ای پادشاه آیا تو دست های مرا نخواهی برید؟ کوروش گفت: نه. ارتب گفت من شنیده بودم که تو هیچ جنایت را بدون مجازات نمی گذاری و اگر یکی از اتباع تو را به قتل برسانند، به طور حتم قاتل را خواهی کشت و اگر او را مجروح نمایند ضارب را به قصاص خواهی رسانید. کوروش گفت همین طور است. ارتب پرسید پس چرا از مجازات من صرفنظر کرده ای در صورتی که من می خواستم خودت را به قتل برسانم؟ پادشاه ایران گفت: برای اینکه من می توانم از حق خود صرفنظر کنم، ولی نمی توانم از حق یکی از اتباع خود صرفنظر نمایم چون در آن صورت مردی ستمگر خواهم شد.

ارتب گفت به راستی که بزرگی و پادشاهی به تو برازنده است و من از امروز به بعد آرزویی ندارم جز این که به تو خدمت کنم و بتوانم به وسیله خدمات خود واقعه امروز را جبران نمایم. کوروش گفت من می گویم تو را وارد خدمت کنند.

از آن روز به بعد ارتب در سفر و حضر پیوسته با کوروش بود و می خواست که فرصتی به دست آورد و جان خود را در راه کوروش فدا نماید ولی آن را به دست نمی آورد. در آخرین جنگ کوروش که جنگ او با قبایل مسقند بود نیز ارتب حضور داشت و کنار کوروش می جنگید و بعد از آنکه موسس سلسله هخامنشی(کوروش بزرگ) به قتل رسید، ارتب بود که با ابراز شهامت زیاد جسد کوروش را از میدان جنگ بدر برد و اگر دلیری او به کار نمی افتاد شاید جسد موسس سلسله هخامنشی از مسقند خارج نمی شد و آنها نسبت به آن جسد بی احترامی می کردند، ولی ارتب جسد را از میدان جنگ بدر برد و با جنازه کوروش به پاسارگاد رفت و روزی که جسد کوروش در قبرستان گذاشته شد، کنار قبر با کارد از بالای سینه تا زیر شکم خود را شکافت و افتاد و قبل از اینکه جان بسپارد گفت : بعد از کوروش زندگی برای من ارزش ندارد.

کوروش بزرگ یا کوروش کبیر(۵۷۶-۵۲۹ پیش از میلاد)، نخستین پادشاه و بنیان‌گذار دودمان هخامنشی است. شاه پارسی پادشاهی انسان دوست بود و از صفات و خدمات او بخشندگی‌، بنیان گذاری حقوق بشر، پایه‌گذاری نخستین امپراتوری چند ملیتی و بزرگ جهان، آزاد کردن برده‌ها و بندیان، احترام به دین‌ها و کیش‌های گوناگون، گسترش تمدن و... شناخته شده‌ است.



:: موضوعات مرتبط: جملات ادبی، ،

نوشته شده توسط مهدی افشارزاده در سه شنبه 13 مرداد 1394

و ساعت 12:56


زندگی را جدی نگیرید



:: موضوعات مرتبط: جملات ادبی، ،
:: برچسب‌ها: عکس, طبیعت, عاشقانه, منظره, تنهایی, خیانت, بوسه, بغل, رومانتیک,

نوشته شده توسط مهدی افشارزاده در سه شنبه 13 مرداد 1394

و ساعت 9:24




:: موضوعات مرتبط: جملات ادبی، ،

نوشته شده توسط مهدی افشارزاده در سه شنبه 13 مرداد 1394

و ساعت 1:45




:: موضوعات مرتبط: جملات ادبی، ،

نوشته شده توسط مهدی افشارزاده در سه شنبه 13 مرداد 1394

و ساعت 1:45


جوانی با چاقو وارد مسجد شد و گفت: بین شما کسی هست که مسلمان باشد ؟همه با ترس و تعجب به هم نگاه کردند و سکوت در مسجد حکمفرما شد ،
بالاخره پیرمردی با ریش سفید از جا برخواست و گفت : آری من مسلمانم.
جوان به پیرمرد نگاهی کرد و گفت با من بیا،
پیرمرد بدنبال جوان براه افتاد و با هم چند قدمی از مسجد دور شدند ،
جوان با اشاره... به گله گوسفندان به پیرمرد گفت که میخواهد تمام آنها را قربانی کند و بین فقرا پخش کند و به کمک احتیاج دارد،
پیرمرد و جوان مشغول قربانی کردن گوسفندان شدند
پس از مدتی پیرمرد خسته شد و به جوان گفت که به مسجد بازگردد و شخص دیگری را برای کمک با خود بیاورد.
جوان با چاقوی خون آلود به مسجد بازگشت و باز پرسید : آیا مسلمان دیگری در بین شما هست ؟
افراد حاضر در مسجد که گمان کردند جوان پیرمرد را بقتل رسانده نگاهشان را به پیش نماز مسجد دوختند،
پیش نماز رو به جمعیت کرد و گفت : چرا نگاه میکنید ، به عیسی مسیح قسم که با چند رکعت نماز خواندن کسی مسلمان نمیشود...!



:: موضوعات مرتبط: جملات ادبی، ،

نوشته شده توسط مهدی افشارزاده در سه شنبه 13 مرداد 1394

و ساعت 1:44


وظیفه ما نیست که خطای دیگران را جستجو کنیم وبه قضاوت درباره دیگران بنشینیم.ما باید تمام نیروی خویش را برای قضاوت در کار خودمان صرف کنیم و تا وقتی که حتی یک خطا در خود می بینیم حق نداریم که در کار مردم دیگر دخالت کنیم .

ماهاتما گاندی



:: موضوعات مرتبط: جملات ادبی، ،

نوشته شده توسط مهدی افشارزاده در سه شنبه 13 مرداد 1394

و ساعت 1:41




:: موضوعات مرتبط: جملات ادبی، ،

نوشته شده توسط مهدی افشارزاده در سه شنبه 13 مرداد 1394

و ساعت 1:40


آسمان آبی, جملات عاشقانه

 

این چشم ها برای نور مهتاب یا نور ستارگان کویر،
برای دیدن رنگ زرد گل آفتابگردان،
برای خیره شدن به جاریِ آب شاید،
اما برای ساعت پشت ساعت، روز پشت روز، شب پشت شب خیره ماندن به نور مهتابی مانیتورها آفریده نشده اند.

 

قرار نبوده خروس ها دیگر به هیچ کار نیایند و ساعت های دیجیتال به جایشان صبح خوانی کنند.
آواز جیرجیرک های شب نشین حکمتی داشته حتماً،
که شاید لالایی طبیعت باشد برای به خواب رفتن ما تا قرص خواب لازم نشویم
و این طور شب تا صبح پرپر زدن اپیدمی نشود.

 

من فکر می کنم قرار نبوده کار کردن، جز بر طرف کردن غم نان،
بشود همه دار و ندار زندگی مان، همه دغدغه زنده بودن مان.

 

قرار نبوده کنار هم بودن و زاد و ولد کردن،
این همه قانون مدنی عجیب و غریب و دادگاه و مهر و حضانت و نفقه و زندان و گروکشی و ضعف اعصاب داشته باشد.

 



:: موضوعات مرتبط: جملات ادبی، ،

نوشته شده توسط مهدی افشارزاده در یک شنبه 11 مرداد 1394

و ساعت 9:54


آسمان آبی, جملات عاشقانه

 

قرار نبوده این همه در محاصره سیمان و آهن، طبقه روی طبقه برویم بالا

 

قرار نبوده این تعداد میز و صندلی کارمندی روی زمین وجود داشته باشد
بی شک این همه کامپیوتر و پشت های غوز کرده آدم های ماسیده در هیچ کجای خلقت لحاظ نشده بوده ...

تا به حال بیل زده اید؟
باغچه هرس کرده اید؟
آلبالو و انار چیده اید؟
کلاً خسته از یک روز کار یَدی به رختخواب رفته اید؟
آخ که با هیچ خواب دیگری قابل مقایسه نیست.



:: موضوعات مرتبط: جملات ادبی، ،

نوشته شده توسط مهدی افشارزاده در یک شنبه 11 مرداد 1394

و ساعت 9:53


 

آسمان آبی, جملات عاشقانه

قرار نبوده تا نم باران زد، دستپاچه شویم و زود چتری از جنس پلاستیک روی سر بگیریم که مبادا مثل کلوخ آب شویم

 

قرار نبوده این قدر دور شویم و مصنوعی،ناخن های مصنوعی، دندان های مصنوعی،خنده های مصنوعی، آواز های مصنوعی، دغدغه های مصنوعی ...

 

هر چه فكر می کنم می بینم قرار نبوده ما این چنین با بغل دستی هایمان در رقابت های تنگانگ باشیم
تا اثبات کنیم موجود بهتری هستیم
این همه مسابقه و مقام و رتبه و دندان به هم نشان دادن برای چیست؟

 

قرار نبوده همه از دم درس خوانده بشویم، از دم دکترا به دست بر روی زمین خدا راه برویم
بعید می دانم راه تعالی بشری از دانشگاه ها و مدرک های ما رد بشود
باید کسی هم باشد که گوسفندها را هی کند، دراز بکشد نی لبک بزند با سوز هم بزند.



:: موضوعات مرتبط: جملات ادبی، ،

نوشته شده توسط مهدی افشارزاده در یک شنبه 11 مرداد 1394

و ساعت 9:53


داستان گاندی و لنگه کفش



زندگی گاندی,عکس گاندی,تصاویر گاندی

داستان گاندی و لنگه کفش

 

گویند روزی گاندی در حین سوار شدن به قطار یک لنگه کفشش درآمد و روی خط آهن افتاد. او به خاطر حرکت قطار نتوانست پیاده شده و آن را بردارد. در همان لحظه گاندی با خونسردی لنگه دیگر کفشش را از پای درآورد و آن را در مقابل دیدگان حیرت زده اطرافیان طوری به عقب پرتاب کرد که نزدیک لنگه کفش قبلی افتاد.


یکی از همسفرانش علت امر را پرسید. گاندی خندید و در جواب گفت: مرد بینوائی که لنگه کفش قبلی را پیدا کند، حالا می تواند لنگه دیگر آن را نیز برداشته و از آن استفاده نماید.



:: موضوعات مرتبط: جملات ادبی، ،

نوشته شده توسط مهدی افشارزاده در یک شنبه 11 مرداد 1394

و ساعت 9:53


حکایت "ویرگول" از احمد شاملو



حکایت,حکایت آموزنده,داستانهای خواندنی

 گفته‌اند که وقتی، یکی از افسران جوان گارد نیکلای اول ـ امپراتور روسیه ـ به گناهی متهم شد و خشم امپراتور را چنان برانگیخت که فرمان داد تا بی درنگ به دوردست ترین نقاط سیبری تبعیدش کنند.

یاران او کمر به نجاتش بستند و به هر وسیله تشبث جستند؛ چنان که شهبانو را برانگیختند تا نامه ئی به امپراتور نوشت و شفاعت او کرد تا از تبعیدش درگذرد.

امپراتور شفاعت شهبانو را نپذیرفت و به دبیر خود گفت تا در گوشۀ همان نامه تصمیم قاطع او را به لزوم تبعید افسر گناهکار، یادداشت کند:

بخشش لازم نیست ، به سیبری تبعید شود .

دبیر ـ که خود از یاران متهم بود ـ فرمان امپراتور را، هم بدان گونه که از او شنیده بود به گوشۀ نامه نوشت. اما حیله ئی در کار کرد تا افسر نگونبخت از خشم امپراتور رهائی یافت.

در فرمان امپراتور، تنها جای ویرگولی را تغییر داده آن را چنین نوشته بود:

بخشش ، لازم نیست به سیبری تبعید شود !

برگرفته از کتاب  "نام ها و نشانه ها در دستور زبان فارسی" - احمد شاملو ...
منبع: جام نیوز



:: موضوعات مرتبط: جملات ادبی، ،

نوشته شده توسط مهدی افشارزاده در یک شنبه 11 مرداد 1394

و ساعت 9:51


سخنان ناب و آموزنده ژان دلابرویه

 

سخنان ناب ژان دلابرویه, جملات ژان دلابرویه

از کسی که کتابخانه دارد و کتاب های زیادی می خواند نترس
از کسی بترس که تنها یک کتاب دارد و آن را مقدس می پندارد ....

ژان دلابرویه

 

•.•.•.•.•.•.•.• سخنان ژان دلابرویه •.•.•.•.•.•.•.•

 

مهم نیست چه مدرکى دارید
مهم این است که چه درکى دارید

ژان دلابرویه

 

•.•.•.•.•.•.•.• سخنان ژان دلابرویه •.•.•.•.•.•.•.•

 

از درد های کوچک است که آدم می نالد
وقتی ضربه سهمگین باشد ، لال می شوی

ژان دلابرویه

 

•.•.•.•.•.•.•.• سخنان ژان دلابرویه •.•.•.•.•.•.•.•

 

اگر باطل را نمی توان ساقط کرد می توان رسوا ساخت
و اگر حق را نمی توان استقرار بخشید می توان اثبات کرد
طرح کرد و به زمان  شناساند و زنده نگه داشت!

ژان دلابرویه

 

•.•.•.•.•.•.•.• سخنان ژان دلابرویه •.•.•.•.•.•.•.•

 

به یک‏ جایی از زندگی که  رسیدی، می فهمی رنج را نباید امتداد داد
باید مثل یک چاقو که چیزها را می‏برد و از میانشان می‏گذرد
از بعضی آدم‏ها بگذری و برای همیشه تمامشان کنی . . .
ژان دلابرویه

 

•.•.•.•.•.•.•.• سخنان ژان دلابرویه •.•.•.•.•.•.•.•

 

آرزو سرابی است که اگر نابود شود، همه از تشنگی خواهند مرد . . .
ژان دلابرویه

 

•.•.•.•.•.•.•.• سخنان ژان دلابرویه •.•.•.•.•.•.•.•

 

چقدر سخت است همرنگ جماعت شدن وقتی جماعت خودش هزار رنگ است . . .
ژان دلابرویه

 

•.•.•.•.•.•.•.• سخنان ژان دلابرویه •.•.•.•.•.•.•.•

 

به شهادت تاریخ میگویم هر گاه روزگار خواسته تفکر فاسدی را رسوا کند
به او قدرت مطلق داده است . . .
ژان دلابرویه

 

•.•.•.•.•.•.•.• سخنان ژان دلابرویه •.•.•.•.•.•.•.•

 

آموختن تنها سرمایه ای است که ستمکاران نمی توانند به یغما ببرند . . .
ژان دلابرویه

 

•.•.•.•.•.•.•.• سخنان ژان دلابرویه •.•.•.•.•.•.•.•

 

بزرگ‌ترین مصیبت برای یک انسان این است که
نه سواد کافی برای حرف زدن داشته‌باشد
نه شعور لازم برای خاموش ماندن
ژان دلابرویه

 

•.•.•.•.•.•.•.• سخنان ژان دلابرویه •.•.•.•.•.•.•.•

 

مهم نیست که چه اندازه می بخشیم
بلکه مهم این است که در بخشایش ما چه مقدار عشق وجود دارد . . .
ژان دلابرویه

 

•.•.•.•.•.•.•.• سخنان ژان دلابرویه •.•.•.•.•.•.•.•

 

قصه عشقت را به بیگانگان نگو
چرا که این کلاغهای غریب بر کلاه حصیری مترسک نیز آشیانه می سازند . . .

 

•.•.•.•.•.•.•.• سخنان ژان دلابرویه •.•.•.•.•.•.•.•

 

اگر ۴ تکه نان خوشمزه باشد و شما ۵ نفر باشید
کسی که اصلا از مزه آن نان خوشش نمی آید (( مادر )) است . . .
ژان دلابرویه

 

•.•.•.•.•.•.•.• سخنان ژان دلابرویه •.•.•.•.•.•.•.•

 

تولد و مرگ را درمانی نیست
مهم این است که فاصله میان این دو را شاد زندگی کنیم . . .



:: موضوعات مرتبط: جملات ادبی، ،
:: برچسب‌ها: جملات زیبا درباره فقر, جمله کوتاه درباره فقر, جملات کوتاه درباره فقر, جملات زیبا در مورد فقر, کودکان کار,

نوشته شده توسط مهدی افشارزاده در دو شنبه 6 بهمن 1393

و ساعت 18:16


نامه خداحافظی من به تمام دوستدارانم-گارسیا مارکز

 

گارسیا مارکز, سخن بزرگان, کینه و نفرت

اگر خداوند براي لحظه اي فراموش ميكرد كه من عروسكي كهنه ام و تكه كوچكي از زندگي به من ارزاني ميداشت احتمالا همه آنچه را كه به فكرم ميرسيد نميگفتم بلكه به همه ي چيزهايي كه ميگفتم فكر ميكردم.

 

كمتر ميخوابيدم و بيشتر رويا ميديدم.چون ميدانستم هر دقيقه اي كه چشممان را بر هم ميگذاريم شصت ثانيه ي نو را از دست ميدهيم.هنگامي كه ديگران مي ايستند راه ميرفتم و هنگامي كه ديگران ميخوابيدند بيدار ميماندم.هنگامي كه ديگران صحبت ميكردند گوش ميدادم و از خوردن يك بستني شكلاتي چه لذتي كه نميبردم.کینه ها و نفرت هایم را روی تکه ای یخ مینوشتم و زیر نور آفتاب دراز میکشیدم.

 

اگر خداوند تكه اي زندگي به من ارزاني ميداشت قبايي ساده ميپوشيدم و طلوع آفتاب را انتظار ميكشيدم.... با اشكهايم گلهاي سرخ را آبياري ميكردم تا درد خارشان و بوسه ي گلبرگهايشان در جانم بخلد و هر روز غروب خورشید را عاشقانه مینگریستم.

 

خدايا اگر تكه اي زندگي ميداشتم نميگذاشتم حتي يك روز بگذرد بي آنكه به مردمي كه دوستشان دارم نگويم كه دوستشان دارم.بله تا جایی که میتوانستم به آنها میگفتم که دوستشان دارم.هر لحظه. به همه ي مردان و زنان میقبولاندم كه محبوب منند و در كمند عشق زندگي ميكردم.

 

به انسان ها نشان ميدادم كه چه در اشتباه اند كه گمان ميبرند وقتي پير شدند ديگر نميتوانند عاشق باشند.به آدمها میگفتم که عاشق باشند و عاشق باشند و عاشق .به هر كودكي دو بال ميدادم اما رهايش ميكردم تا خود پرواز را بياموزد و به سالخوردگان ياد ميدادم كه مرگ نه با سالخوردگي كه با فراموشي سر ميرسد.به انسانها یاد آوری میکردم که در قبال احساسی که به یکدیگر میدهند مسئولند.

 

آه !! انسانها ، از شما چه بسيار چيزها آموخته ام . من دريافته ام كه همگان ميخواهند در قله كوه زندگي كنند بي آنكه بدانند خوشبختي واقعي جاییست که سراشیبی به سمت قله را میپیماییم.دريافته ام كه وقتي طفل نوزاد براي اولين بار با مشت كوچكش انگشت پدر را مي فشارد او را براي هميشه به دام مي اندازد.دريافته ام كه يك انسان فقط هنگامي حق دارد به انسان ديگر از بالا به پايين بنگرد كه ناگزير باشد او را ياري دهد تا روي پاي خود بايستد.

 

من از شما بسي چيزها آموخته ام اما در حقيقت فايده چنداني ندارد چون هنگامي كه آنها را در اين چمدان ميگذارم بدبختانه در بستر مرگ خواهم بود.اما شما این را بخاطر بسپارید.چون هنوز زنده اید.



:: موضوعات مرتبط: جملات ادبی، ،
:: برچسب‌ها: دلنوشته, تنهایی, عاشقی, دلم گرفته,

نوشته شده توسط مهدی افشارزاده در شنبه 4 بهمن 1393

و ساعت 17:31



.:: Powered By LOXBLOG.COM Copyright © 2009 by mahdiiyar ::.
.:: Design By :
wWw.loxblog.Com ::.




این وبلاگ صرفا جهت راهنمایی،مشاوره و اطلاع رسانی ساخته شده است.آشنایی با قوانین پناهندگی زیر نظرسازمان ملل




دلنوشته
گوناگون
جملات ادبی
عکاسباشی
کاتاتونیک
زندگی زیباست
جملات و عکس نوشته های الهام بخش و زیبا برای زندگی
پاراگراف کتاب
اشعار
احمد شاملو
حكيم عمر خيام نيشابوري
سید محمدحسین بهجت تبریزی (شهریار)
پروین اعتصامی
قیصر امین پور
فریدون مشیری
ایران همیشه سبز
تونل زمان
فوتبال یعنی
ستاد مبارزه با چرندیات
به سوی دموکراسی
رگا
هیچ
مهدیاریسم
یک کلام حرف حساب
سبک زندگی
آلزایمر
کپشن خاص
کاف
دیالیکت




مهدی افشارزاده




آیا حذف اکانت مشکل ریپورت را حل می کند؟
اینستاگرام؛ چگونه فالوور بیشتری جذب کنیم؟
چرا «فاطما گل» این قدر پرطرفدار است؟
ربات های تلگرامی که شما را همه فن حریف می کند+ آموزش
ردیاب ارزان ماشین
جلو پنجره جک جی 5

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان تریبون تنهایی من و آدرس mahdiiyar.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





قالب بلاگفا












تنهایی , جملات زیبا , اس ام اس های عاشقانه , جملات عاشقانه , عکس , خیانت , عاشقانه , طبیعت , منظره , بوسه , بغل , رومانتیک , جملات زیبا,اس ام اس های عاشقانه,جملات عاشقانه , عاشقی , دلنوشته ,




»تعداد بازديدها:
»کاربر: Admin


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 94
بازدید دیروز : 12
بازدید هفته : 111
بازدید ماه : 1803
بازدید کل : 48321
تعداد مطالب : 1223
تعداد نظرات : 232
تعداد آنلاین : 1